۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

حکایت انداختن عمامه خاتمی و کروبی در سکوت علما

اقدام به حمله به روحانیون برجسته کشور ـ و لو با آنان مخالف باشیم ـ حرکتی نادرست و غیر اخلاقی است:

در مرحله نخست به این دلیل که روحانیت نه فقط میان شیعیان و سنیان بلکه روحانیون در همه ادیان و مذاهب محترم هستند و تعدی به حریم لباس روحانیت در میان همه اقوام، اقدامی زشت و ناپسند است.دیگر آن که اگر فکر کنیم این اتفاق در ایران اسلامی یعنی در جمهوری اسلامی ایران می افتد که بنیادآن بر نظریه ولایت فقیه است و حاکمان آن هم هر روز، روزی چند بار شعار ولایت مداری را سر می دهند، شگفتی ما بیشتر شده و حق است که چشممان از حدقه درآیدبه گذشته هم که برگردیم خواهیم دید که مورخان نوشته اند: وقتی شهید شیخ فضل الله نوری را پای دار بردند خطاب به روحانیون گفت: این عمامه را از سر من برداشتند از سر همه برخواهند داشت. و برداشتند.درست است که آن زمان با این زمان فرق می کرد اما در توهین به روحانیت آن هم شخصی که به هر حال هشت سال تمام رئیس جمهوری این مملکت بوده است امری نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.نویسنده قصد تعیین تکلیف برای کسی ندارد اما به نظر می رسد در این زمینه بیش از همه ارباب عمائم مقصر هستند زیرا وقتی حرمت برداشتن عمامه آن هم در ملاء عام و مثلا در نمایشگاه مطبوعات شکسته می شود این مقدمه آن است که این اقدام به هر بهانه ای تکرار خواهد شد و اگر عاملان این قبیل اقدامات تنبیه نشوند آن رخداد تکرار خواهد شد. امروز به این بهانه و روز دیگر به بهانه دیگر.شگفت آن است که وقتی عمامه کروبی را بر می دارند با کفش هم برسر او می کوبند و سر را می شکنند. بعد هم تصویر آن در سایت ها گذاشته می شود و نهایت همه سکوت می کنند. این امر یعنی طبیعی شدن حرکتی را که به هیچ روی پسندیده جامعه روحانیت نیست.
انسان در می ماند که به چه کسی گلایه و شکایت کند.

هیچ نظری موجود نیست: