۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

سبزها چند نفرند؟

1- سبزها بیش از 83میلیون نفرند.

2- آمار سبز منحرف در دست نیست.
3- تعداد سبز معترض از یک رقم تا دو برابر همان رقم متغیر است.
 کیوان آذرپنداردر ستون سایه روشن روزنامه حیات نو نوشت:
 ما چند نوع سبز داریم، یک سبز مقدس داریم که ۷۰میلیون در ایران معتقد به آن هستند، یک سبز محترم داریم که ۱۳میلیون سبز محترم‌اند (همه کسانى که پاى صندوق رفته‌اند)، یک سبز معترض هم داریم تعداد اینها در کل کشور بیش از ۱۰هزار یا ۲۰هزار تا نیست، یک سبز منحرف داریم که شعارهاى اصیل انقلاب را زیر سوال مى‌برد. (روزنامه ابتکار)
نتیجه:
۱- سبزها بیش از ۸۳میلیون نفرند.
۲- آمار سبز منحرف در دست نیست.
۳- تعداد سبز معترض از یک رقم تا دو برابر همان رقم متغیر است.

سومین نامه انتقادی نویسنده سابق کیهان به آیت الله خامنه ای

محمد نوری زاد نویسنده سابق روزنامه کیهان سومین نامه سرگشاده و انتقادی خود را خطاب به آیت الله خامنه ای منتشر کرد.

در بخشی از این نامه آمده است: احساس می کنم شما بزرگان ، ما را جوری شکل داده اید که خدا از تماشای ما ، دوستی اش را از ما دریغ کرده است . خدا از تماشای شکل ما راضی نیست . از ما خوشش نمی آید . تمایلی به شاکله ما ندارد . و من ، خدا را می بینم که از تماشای ما چندشش می شود.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
سلام به محضرمبارک رهبرجمهوری اسلامی ایران
اکنون که این نامه را برای شما می نویسم ، غروب غمبار عرفه است . یادآور آوارگی و سرگردانی حسین عزیز . که در این زمین بزرگ ، یک جای امن ، برای اطراق اهل خود ندارد . و یک بلندگو برای سخنان محبوس در سینه اش . و من ، از همه تنگناهایی که حسین را احاطه کرده ، از همین بی کسی او می گدازم . وعجب غربتی است این بی کسی . این که تو حسین باشی و کسی تو را نشناسد . حسین باشی و در غوغا و ازدحام آدمیان : تنها باشی .من دراین غروب غم انگیز ، مانده ام که نسبت ما با حسین چیست ؟ با کسی که بظاهر بار غریبی خود بدوش می برد . اما یک تنه ، نه بار غریبی ، که بارهستی را ، و بار بشر چشم به راه را ، به شانه دارد .حسین می رود تا به دنیایی که خواستار عقل نیست ، بگوید : آهای ای همه آدمیان همه عصرها ، عقل زیباست . و به کسانی که عاشقی نمی دانند ، عشق ورزی بیاموزد . و به کسانی که بلد نیستند انسان باشند ، آداب انسان بودن بیاموزد . و به کسانی که از انسان بودن دیگران رنج می برند ، بیاموزد که عاقبت ، انسانیت پیروز است .راستی نسبت ما با این حسین چیست ؟ دوستدار اوییم ؟ عزادار اوییم ؟ خواستار اوییم ؟ حسین هست تا ما بدانیم چگونه باید باشیم ؟ یا نه ، حسین چون پدران و فرزندانش بساطی برای رونق ما آراسته تا ما از آنان سخن بگوییم و بازار کسب خود بیاراییم ؟من شخصا ای عزیز بزرگوار ، احساس می کنم خدا ما را دوست ندارد . و ملتی را که خدا دوست نداشته باشد ، کس دیگری او را دوست نخواهد داشت . و ملتی را که خدا از او روی بگرداند ، روی کردن قومی دیگر ، چاره سازش نیست . می بینید این روزها ، روس ها و چینی ها ، چگونه ما را به بازی گرفته اند ؟ و بعد از آنهمه پولی که از ما برده و می برند ، چگونه برلاشه رفاقت ما پایکوبی می کنند ؟ ما تقاص کدامین رفتار نابجای خود می پردازیم ؟
ای عزیز ، من احساس بی کسی می کنم . نه برای خود ، که برای همه مردم ایران . انگار مردم ایران ، این روزها بار غربت خود به دوش می برند . در غروبی غمبار . و تنها . و بلندگویی نیست که از آلام و درد آنان بگوید . زمین ، باهمه فراخناکی اش ، برای آنان تنگ شده . و عجبا که مظلومیتی با ما نیست . شرمنده ام که بگویم : ما ظالمیم . و خدا ما را دوست ندارد . و مردمی را که خدا دوست نداشته باشد ، همه داشته های عالم ، کفایتشان نمی کند .احساس می کنم “حب” خدا ازجانب خدا ، از چرخه زندگی ما دریغ شده . و شاید راز این که ما در گردونه چه کنم های تمام نشدنی گرفتار آمده ایم ، درهمین بساط حب خداست که بدست خدا از میان ما برچیده شده است .شما نیک می دانید که مردم هرقوم ، موم دست بزرگان خویشند . تا هرگونه که بخواهند شکلشان بدهند . این بزرگان قوم اند که می توانند از موم دست خود ، اشکال هیولاگون ، و یا انسان گون بسازند . و ما ، در این سالهای پس از انقلاب ، موم دست شما بزرگان خود بوده ایم . به امید روزی که از موم ما پرندگانی بسازید و با دم مسیحایی تان ، به پرواز مان درآورید .احساس می کنم شما بزرگان ، ما را جوری شکل داده اید که خدا از تماشای ما ، دوستی اش را از ما دریغ کرده است . خدا از تماشای شکل ما راضی نیست . از ما خوشش نمی آید . تمایلی به شاکله ما ندارد . و من ، خدا را می بینم که از تماشای ما چندشش می شود .راز این محبتی که در میان ما نیست ، و ما نسبت به همنوعان خویش ، اینگونه غلیظ و غضبناکیم ، شاید درهمین شکل نامتجانس ما باشد . و شاید راز تنهایی ما در جهان به این بزرگی ، که ملت ها تمایل چندانی به مراوده با ما ندارند ، به همین شکل ناجور ما مربوط باشد .قرار بود با این انقلاب ، ما توسط شمایان ، شکل دیگری از انسان بودن را نشان جهانیان بدهیم . قرار بود به همگان بیاموزیم که اگر بلد نیستند انصاف و عدل و عشق بورزند ، به تماشای ما شتاب کنند . اگر راه روشن ” شکر” را بلد نیستند ، به قدم های ما بنگرند . ما با شما قرار بود به اکتشاف قاره های کشف نشده معنویت بشری شتاب کنیم . ما به قول هانری کوربن فرانسوی ، قرار بود ، ایران را – پارس را – نه فقط سرزمینی برای یک ملت ، نه فقط خاطره ای از یک امپراطوری بزرگ ، که بعنوان یک عالم معنوی و کانون تاریخ مذاهب به دنیا بشناسانیم . و باز بقول او : ایران را یک سرزمین منتظر تعریف کنیم . قلمرویی که در آن امام غایب دست اندرکار فرا رساندن ساعت موعود در امتداد غیبت خویش است .اما چه دردناک که من ، در این غروب عرفه ، همان سرگردانی و بی کسی سیدالشهدا را در این ملک : برای دین خدا می بینم . با مردمی که بیش از سایرین ، علم حسین را برافراشته اند و بیش از سایرین ، به او جفا کرده اند . حسین حسین کرده اند و جز بظاهر ، به ذات سخن او راه نبرده اند . از نام حسین ، نان خورده اند و برای او ، که آزادگی را حتی در سپاه دشمن می جسته است ، آبرو بر نیاورده اند .اینگونه است که می گویم : شما بزرگان قوم ، شکل خوبی از ما نپرداخته اید . وبهمین دلیل است که می گویم : خدا مارا دوست ندارد .ما به زعم خود ، دیواری ضخیم و نفوذ ناپذیر در اطراف خویش آراستیم تا گزندی به ما نرسد . و برای بالا بردن این دیوار ، از ناب ترین فرزندانمان بهره بردیم . فرزندانی که داوطلبانه ، جسم خود را ملات جرزهای این دیوار کردند . به امید این که مردمان و آیندگان و بشریت ، در پناه این دیوار ، به رشد برسند .این دیوار ، ای عزیز ، مدت هاست که ترک برداشته و نگران نسیمی است که هیبت طوفان بگیرد . اما شکاف سرتاسری این دیوار ، آن روزی بجان او دوید ، که شما از بلندای رهبری خود به زیر آمدید و سینه مبارک خود را برای پیروزی آقای احمدی نژاد ، سپرکردید . ظاهرا او – آقای احمدی نژاد – این شعار را می داد . که : آمده است تا خود را سپربلای شما کند . اما گذرشتابناک زمان ، نشان داد که او ، درهرچه که زیرک نیست ، در این که چگونه خود را از وجهه شما بیاویزد و از برکت حمایت های بی دریغ شما بهره ببرد ، زیرک است .من راز این که چرا خدا ما را دوست ندارد ، خواهم گفت . اما پیش از آن بگویم : مبادا سخن این گمشده در غروب عرفه را در ردیف سخن صرف ناراضیان انتخاباتی محدود فرمایید . این کمترین ، سالها در سپاه شما بوده است . امین شما بوده است . و اکنون ، با همان امانت موکد ، شکاف هولناک آن دیوار را نشان شما می دهد .چندی پیش ، دوستان قدیم جهاد سازندگی ، مرا به مراسمی در حرم امام خمینی (ره) دعوت کردند تا به رسم قدیم که مجری برنامه های تلویزیونی روایت فتح و جهاد سازندگی بودم ، اجرای آن مراسم را بعهده بگیرم . حاضرین ، عده ای از اولین ها و پیران جهاد سازندگی استانهای کشور ، وزیر جهاد کشاورزی ، نماینده حضرتعالی در این وزارتخانه ، حجه الاسلام حسن خمینی ، و معاونان و مدیران وزارت جهاد کشاورزی بودند . همه آمده بودند تا برای آخرین بار ، یادی از جهاد سازندگی بکنند و او را برای همیشه به تاریخ بسپرند .آنروز پشت تریبون قرار گرفتم و یک به یک افراد مشخص شده را فراخواندم تا هر کدام بیایند و سخنی بفراخور حال بگویند و شعارهایی سر بدهند و بروند و سرجای خود بنشینند . نوبت به آقای حسن خمینی رسید . پیش از فراخواندن ایشان ، رو به حاضران گفتم : ای عزیزان ، همسنگران ، من تا همین چند وقت پیش ، هروقت به این مکان – حرم حضرت امام – می آمدم ، رعشه ای توفنده بجانم می افتاد . چرا که بخود نهیب می زدم : اگر دستی از داخل ضریح برون آید و مرا به درون کشد و از من بپرسد : بعد از من چه کرده اید ، من چه پاسخ بدهم ؟ و همین رعشه ، مرا از آمدن به این مکان باز می داشت . تا این که یک روز شهامت کردم و با اعتماد بنفس بخود تلقین کردم : اگر همان دست برون آید و مرا به درون کشد ، می گویم : امام عزیز ، خیالتان راحت ، ما بعد از شما کارها کرده ایم کارستان . چه کارهایی ؟ ما اول کشور جهان شده ایم در مصرف مواد مخدر . اول کشور دنیا شده ایم در میزان رفت و آمد رشوه و مفاسد اداری . امام عزیز ، بعد از رفتن شما ، در رواج ریا و چاپلوسی به تخصص بالایی دست یافته ایم . مقام اول دنیا در مصرف نفت و گاز و بنزین و روغن و شکر و خیلی چیزهای دیگر با ماست . جزو چند کشور اول دنیا در بدکاری و بیکاری و مطالعه کم هستیم . در میزان جریان جاری عدالت و انصاف ، در میان سایر کشورها ، از انتها ، به رتبه های فاخری دست یافته ایم ! در دروغگویی مسئولان ، در فرار نخبگان ، در تعداد مهاجران و فراریان از کشور ، در تعداد دختران و زنان تن فروش ، در خروج سرمایه های پولی از کشور ، در میزان واردات بی سرانجام ، و اتکای همیشگی به نفت و نفت و نفت ، سرآمد ورشکستگان دنیا شده ایم . و ….و بعد ، آقای سید حسن خمینی را برای ایراد سخنرانی به جایگاه دعوت کردم .ای عزیز ، ای بزرگوار ، این شکل هیولاگون ، همان است که از ما پرداخته اید . این است که می گویم خدای خوب ما را دوست ندارد . این همان احساسی است که می گوید : “حب” خدا ازجانب خدا ، از چرخه زندگی ما سلب شده . و شاید راز این که ما در گردونه چه کنم های تمام نشدنی گرفتار آمده ایم ، درهمین بساط حب خداست که بدست خدا از میان ما برچیده شده است .ما توسط بزرگان قوم خود ، تربیت شده ایم برای مصرف . برای تناول دروغ . برای شنیدن وعده ها و شعارهای تکراری . برای هدر دادن فرصت ها . برای راندن دوست . برای خلق دشمن . برای بد اخلاقی . و برای مخدوش کردن چهره دین خدا به اسم دین خدا ! و این شاید معنی دیگر ” اسراف ” باشد . که خدا ، اسرافکاران را دوست ندارد . و ما : ای عزیز ، سخت اسرافکار شده ایم . چرا خدا ما را دوست داشته باشد ؟
ما ، ایرانیان سال ۱۳۸۸ هجری شمسی ، سالهاست که از چشم خدا افتاده ایم و بی جهت خود را نورچشمی خدا می دانیم . بخاطر اسراف های خارج از اندازه مان . این اسراف ، ربطی به مردم کوچه وبازار ندارد . در قرآن ، فرعون نیز جزو اسرافکاران است . و به زعم من ، اسراف ، در مصرف گزاف و بیهوده نیست . در هدر دادن نعمت ها نیز هست .و ما ، ای عزیز ، نعمت انقلاب را هدر دادیم . نعمت با خدا بودن را هدر دادیم . نعمت اشتیاق مردم جهان را که با ظهور انقلاب از ما انتشار خوبی های خدا را انتظار داشتند ، هدر دادیم . و بالاتر از همه ، ما ، نعمت مردم را ، نعمت مردم ایران را هدر دادیم . آن شکوه بالقوه مردمان ایران ، امروز، به فعلیت سردرگمی در افتاده است .غروب عرفه است و من ، مردمان ایران و آیندگان خود را می بینم که در این زمین بزرگ ، سرگردانند و جایی برای پناه خود می جویند . این سرگردانی را ، عزیز بزرگوار ، در این ببینید که : نخبگان کشور ، خود را از بدنه تعلقات نظام ، کنده و جدا ساخته اند و بی تفاوت ، به تماشای اطوار رییس جمهوری نشسته اند که ما و شما را با شتاب به سراشیب سقوط می برد.ما ، در هواخواهی از او ، جمعی از نخبگان و فرزندان خود را به زندان افکنده ایم . کسانی را که یک روز ، همپا و همدوش شخص شما ، برای برقراری این نظام ، تلاش کرده و به زندان رفته بودند . وشاید ، راز این که خدا ما را دوست ندارد ، در این نیز باشد که ما ، قدر دوستان خود ندانستیم و انتقاد بدیهی آنان را بحساب براندازی خود گذاردیم و جلوی چشم دنیای عقل ، به رفتاری غیرعقلانی دست بردیم و سرو ته مجرمیت اغلب این زندانیان را در دادگاههای غیرعلنی به هم آوردیم .آنهم با جرمهایی که از فرط کوچکی ، خنده دارند و ما دلیلی برای غیرعلنی بودن دادگاههایشان ، اقامه نکردیم . لابد اگر دادگاه های علنی تشکیل می شد ، مجرمیت خود ما در مظان اتهام قرار می گرفت . و ما ، از انتشار این نتیجه معکوس هراس داشتیم .ای عزیز ، در دادگاههای غرب پلید و کافر ، متهمان ، دربهترین لباسهای ممکن ، از زندان به دادگاه برده می شوند و به آنان فرصت سخن و دفاع داده می شود . و ما ، متهمان را با زیر شلواری و دمپایی به دادگاه می بریم و کمترین بهایی نیز به حق انسانی شان قائل نمی شویم . تا : تحقیرشان کنیم و از تحقیر آنان بزرگی خود برآوریم . این است که می گویم خدا ما را دوست ندارد . که ما ، در کنار همه اسرافکاری ها ، عدالت را نیز در این ملک ضایع کرده ایم . و خدا ، چرا ما را دوست داشته باشد ؟
اکنون که قسمت های پایانی این نامه را می نویسم ، خبردارشدم حضرت آیت الله جوادی آملی ، از امام جمعگی قم انصراف داده اند . عزیز گرانمایه ، شکاف ، جدی است . چینی نازک نظام ، ترک خورده است . و اگر شما با اختیارات قانونی خود ، و رجعت به اصل انصاف و عدل ، چاره ای برای این ترک های یک به یک نیندیشید ، چه بسا روزی رسد که اصرار ما برای جابجایی آب با ظرفی شکسته بجایی نرسد .من شخصا از موضع یک دوست ، حضرتعالی را در محاصره می بینم . در محاصره کسانی که از نخبگی ، هیبتش را و از صداقت الفاظش را ، و ازدوستی ، اطوارش را آراسته اند .دوستان شما ، ای عزیز ، در این سوی نیز هستند . کسانی که صادق اند . و راز لبخند مجدد خدا را می کاوند .رفتار دوستان دروغین شما باعث شده است که کشور ، از نخبگی تهی شود . و کارهای بزرگ ، به دست آدمهای کوچک بیفتد . در چهار نمونه آشکار ، یک نگاهی به اندازه قامت وزیر ارشاد فعلی بیندازید ، و به وزیر علوم فعلی ، و به وزیر صنایع فعلی ، و به وزیر نفت فعلی . آیا اینان ، عصاره نخبگی ملت مایند ؟ یا نه ، در عین درستی و خوب بودن ، آدمهای کوچکی هستند که ما آنان را برای اطاعت محض از خود بر سرکارهای بزرگ گمارده ایم ؟
جاذبه آقای احمدی نژاد باعث شد که شما ، آن خود رهبری خود را خرج او کنید . خرج کسی که لیاقت این همه همراهی نداشت . شما بخاطر آقای احمدی نژاد ، مراجع را از دست دادید . بخش وسیعی از مردم و نخبگان کشور را از دست دادید . بخاطر او ، دوستی ملت های دیگر را از دست دادید . و این همان موجی است که درسراسر کشور، به سمت فراگیری می خزد . این موج ، شما را با آقای احمدی نژاد تنها خواهد گذارد . البته با جماعتی که نام و نان خود می جویند . و البته با کسانی که خوب خوبند اما راه بازگشتی ندارند . و البته با عوامی که می شد دست فهمشان را گرفت و از این مهلکه عوامیت بدرشان برد و بر مرتبه فهمیدگی نشاندشان و داغ عوام بودن را از ناصیه شان سترد . به سخن یکی از وزیران فعلی دقت بفرمایید : ” روستاییان ، احمدی نژاد را بر تمایل نخبگان ترجیح دادند ” ! در ذات این سخن چه می بینید ؟اگر مشتاق این هستید که مجددا لبخند خدا را مشاهده فرمایید ، و مجددا خدای خوب ، ما را در جرگه آنانی که دوستشان دارد جا دهد ، این چند نکته را از باب رفاقت ، از نویسنده این سطور بپذیرید . که در قرآن شریف ، شان و جایگاه رفاقت ، ازهمه شئونات رایج بالاتر است :
۱ – با عنایت به اختیارات فراوانتان ، و برای نجات کشور ، از طریق مجلس ، آقای احمدی نژاد را به دلیل عدم کفایت سیاسی و اقتصادی و امنیتی ، و به دلیل دروغ های فراوانش ، و به دلیل هدر دادن فرصت های سرفرازی ما ، یا به زیر بکشید یا به شدت محدودش کنید .
۲ – فرمان دهید دوستان دیروز خود را ، و زندانیان امروز خود را آزاد کنند و در یک نشست رسمی از آنان دلجویی فرمایید .
۳ – برای برون رفت از این بحران ، ما را به مشاوران و همراهان شما امیدی نیست ، با یادی از حسین کربلا ، شخصا عمامه از سر بگیرید ، و پای برهنه و ژولیده موی ، همچون پدران بزرگوارتان ، برای رونق مجدد دین خدا ، نهضتی به اسم آشتی ملی به راه اندازید .دل های گسسته و غم زده مردم را به اکسیر محبت محمدی به هم بند زنید . و به یاد سرگردانی حسین عزیز ، در غروب غمبار عرفه ، و برای پرهیز از مواجهه با فتنه هایی که ناگزیر به سمت ما شتاب می کنند ، زنگ در خانه تک تک مردم ایران را به صدا در آورید و آنان را به احیای مجدد روزهای خوب انقلاب بشارت دهید .به مردم بگویید که من ، سید علی خامنه ای ، همچون شمایم . تفاوت من با شما ، تنها در بار امانتی است که به دوش می برم . و همین بار امانت ، مرا براین داشته است که پای برهنه و ژولیده موی ، به در خانه هایتان بیایم و از همه شما برای سرفرازی کشورمان مدد جویم .و اگر کسانی – با یادآوری روزهای تلخی که داشته اند – در را به روی شما بستند ، نا امید نشوید . باز زنگ درخانه هایشان را به صدا درآورید . مشکل این دربستن ها در ناباوری آنان است . اگر باور کنند آن کس که پشت در است : علی است ، با کوله باری از عدالت ، و نجواهای عاشقانه ، و طبقی از محبت ، و عطری محمدی ، سراسیمه در را به روی شما خواهند گشود و برای ورودتان آب و جارو خواهند کرد .باز آوردن مردم بر سر سفره نظام ، و جبران هرآنچه که به اسم سرفرازی از آنان دریغ شده ، آغاز روی آوردن خدای خوب به جانب ما خواهد بود . و خدا ، ما را دوست خواهد داشت . و دوستی خدا ، دوستان رمیده ما را از سراسر جهان ، باز خواهد آورد . و سرآخر این که : مردمانی را که خدا دوست بدارد ، همه مردمان دنیا دوست خواهند داشت . و آیندگان ، آفرینشان خواهند گفت . یاعلی !
محمد نوری زاد

در آستانه 16 آذر: احکام سنگین انضباطی برای دانشجویان دانشگاه شهرکرد

دانشجوی دانشگاه شهرکرد که پس از تجمع 13 آبان به کمیته انضباطی دانشگاه شهرکرد احضار شده بودند با احکام سنگین انضباطی مواجه شدند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر احکام صادره به شرح زیر است:
عباس پشمی (دبیر انجمن اسلامی): 2 ترم تعلیق با احتساب سنوات
علی مرادی (دبیر سیاسی انجمن اسلامی): 2 ترم تعلیق با احتساب سنوات
هادی دلبهاری (عضو انجمن اسلامی): 2 ترم تعلیق با احتساب سنوات
مریم ملک شعبانی (مسئول کمسیون فرهنگی انجمن اسلامی): 2 ترم تعلیق با احتساب سنوات
آرمان اسعد (دبیر اسبق سیاسی انجمن اسلامی): 1 ترم تعلیق با احتساب سنوات
عقیل اسفندیار پور (دبیر دانشکده فنی انجمن اسلامی): 1 ترم تعلیق با احتساب سنوات
محمد حیدرزاده (عضو شورای مرکزی دانکده فنی انجمن اسلامی): 1 ترم تعلیق با احتساب سنوات
سعید سپاهی: 1 ترم تعلیق با احتساب سنوات
گفتنی است به منظور پیشگیری از وقوع هر گونه اعتراض دانشجویی در روز 16 آذر تمام احکام به صورت معلق صادر شده است. احکام معلق انضباطی در صورت بروز مجدد "تخلف انضباطی" به حالت اجرا در می آیند.لازم به ذکر است دانشجویان دانشگاه شهرکرد در روز 13 آبان در اعتراض به نصب دوربین های امنیتی در فضای دانشگاه و تفکیک جنسیتی سرویس های رفت و آمد دانشگاه تحصنی صنفی برگزار کردند اما با برخوردهای سنگین امنیتی و انضباطی مواجه شدند.

جدید ترین تور سفارت گیری بسیج دانشجویی اعلام گردید

محبوب ترین قشر جامعه دانشجویی که اصبل ترین ونخبه ترین نفرات را جذب خود نموده و از صنف های مختلف تشکیل شده و قصد دارد تا 1000 نفر اول کنکور سال آینده را نیز از آن خود کند , جدید ترین برنامه تور یک روزه سفارت گیری خود را اعلام نمود .در این اعلامیه ضمن پشتیبانی ازشیرین عبادی برای دادن جایزه صلح نوبل خود به احمدی نژاد , تاکید شده که تا وقتی خود " مرگ " وجود دارد , " تهدید به مرگ " یعنی چه ؟ در دنباله این اعلامیه نفس گیر آمده :به دنبال پخش سرود شاهنشاهی در جمهوری اسلامی ونزوئلا به جای خمینی ای امام , بسیج اصناف مستقردر دانشگاهها , ضمن اجرای دو روز رزمایش در مقابل وزارت خارجه , برنامه گرفتن و بازسازی سفارت یمن را به اطلاع ملت بسیجی می رساند .
1) برای غافلگیر نمودن دشمن فرضی , برنامه های خود را اعلام نمی نماییم .
2) تمام دانشجویان اعم از صنف دوزندگان لباس تا پخش کنندگان شیشه و آینه , همگی در ساعت 7:30در مقابل سفارت یمن حضور داشته باشند . برادران و خواهرانی که دیر به مراسم برسند , از خوردن صبحانه معذور خواهند بود .
3) تجمع در مقابل " سفارت یمن " و برگزاری یک دوره فشرده تهیه و پرتاب " کوکتل مولوتوف " جهت حمله گازنبری به سفارت و آتش زدن آن . در این مدت تعدادی از برادران ضمن بالا رفتن از دیوار سفارت و تیر چراغ برق , حضار را سرگرم کرده و آمادگی جسمانی خود را به خواهران شدیدا ابراز می کنند .
4) با توجه به اینکه شعار ها قبلا هماهنگ شده است , در زمان آتش زدن سفارت , فقط شعار " مرگ بر موسوی " . و " وای اگر امام خامنه ای حکم جهادم دهد " باید زینت بخش این تجمع با شکوه باشد .
5) در راس ساعت 11 , تعدادی تخته سنگ و 5 کامیون آجر , در یک حرکت نمادین , به داخل سفارت یمن پرتاب و حکومت اسلامی را در آن لانه جاسوسی ایجاد خواهد شد . شعار توفنده , کوبنده و شتابنده" یمن شده کرب و بلا واویلا " پایان دهنده برنامه های تور سفارت گیری خواهد بود .
6) در پایان با برگزاری " نماز وحدت بخش میت " برای فردی که با لباس سبز از آن محل رد می شده است , برای صرف نهار به منزل آقا رفته وایشان ضمن نشان دادن " جای دشمن " , رهنمودهای لازم را برای روز 16 آذر خواهند داد .
شرایط نام نویسی در تور سفارت گیری یمن
---------------------------------
ارائه معرفی نامه از انجمن اسلامی بازار و حومه که به تایید هیئت موئتلفه رسیده باشد .با عنایت به اینکه برنامه شاد و مفرح " پرتاب کفش " هم داریم لذا خواهران و برادران باید از دو هفته قبل از شروع تور , از شستن جوراب و پاهای خود اکیدا خودداری کنند. اجر همگی با آقا .برای ثواب بیشتر از خواهرانی که دارای انواع عذرهای شرعی هستند , مثلا بینی شان از کیلومتر 100جاده استانبول - اردوغان نیز قابل مشاهده است , درخواست می شود با تمام وجودشان , برای هر چه باشکوه تر شدن مراسم , شرکت کنند .چون شرکت در این مراسم عرفانی - روحانی- انقلابی ازاد است , لذا مقدم همه گوسفندان عزیز را گرامی داشته و ارزوی بع بع خوبی برای آنها آرزومندیم .
هیئت بع بع کنندگان اسلام - جنوب شرق افسریه

وای اگر خامنه ای حکم ......

سالهاست که شیادان و ریاکاران دین فروش , پیچ و مهره دین را به دست گرفته اند که " سیاست ما عین دیانت ماست " و الحق که تنها جمله ای است که برازنده این حکومت است . به همین دلیل در اغلب اوقات در ظاهر همه چیز بر وفق مرادشان است وگرنه وای اگر خامنه ای حکم ........
سالیان درازی و تا پایان ریاست خاتمی , کفن پوشان حکومتی , اسلام را زنده نگه می داشتند و الآن درکسوت های مختلف مثل " لباس شخصی " , " ناجا " , " ویژه " , " فدایی رهبر " آماده اند تا چنانچه
لازم شد بگویند وای اگر خامنه ای حکم .......
وقتی صحبت از ازادی مطبوعات می شود , وای اگر خامنه ای حکم ...........
وقتی از زندان و شکنجه گفته می شود , وای اگر خامنه ای حکم ...........
زمانی صحبت ازحجاب اجباری می گردد , وای اگر خامنه ای حکم ........
وقتی اعتراضهای بر حق به فریاد تبدیل می شود , وای اگر خامنه ای حکم ...... وقتی میلیون میلیون آدم در ارامش , مرگ دیکتاتور را می طلبند , وای اگر خامنه ای حکم ..... به لطف " احکام جهاد " خامنه ای , الآن همه چیز درست است و ملت اسلام در حال مزه مزه کردن و لمس کردن دین با گوشت و پوست خود هستند و اینها نیست الا با وای اگر ....در اینجا همه چیز یکسان است و همه با یک نگاه دیده می شوند . خواه وزیری دزد و فاسد باشد و خواه رئیس دفتر فرح پهلوی , سید حسین نصر " باشد که دست به لباده خامنه ای شده است .
حتی تجاوزات و برباد دادن ناموس مردم , آنقدر به راحتی توسط رئیس پلیس انکار می شود کهدیگر هیچ احتیاجی به هیچ پاپتی کفن پوشی نمی شود الا اگر خامنه ای حکم .....
وقتی " دریا دل " های ذوب شده را روزانه صدها هزار تومان دهند , در ایران که هیچ , در یمنو عراق و افغانستان و ....هم , در انتظار حکم خامنه ای ....
جناح فاسد از بعد از سال 84 , بر سر سفره ای نشسته و در حال تناول و تطاول است و در مواقعی که احساس خطر کند , این گمنامان امام خامنه ای هستند که در خیابان و منازل مردم فریاد مرگ بر می آورند که : وای اگر خامنه ای حکم .....
این احساس خطر , بسیار قوی است و ریشه بر باد ده .

عید قربان و قربانی به سبک دولت کودتا


اندیشه در بند و گوسفندان حاکم

جایزه خوش خدمت /مسوول ستاد انتخاباتی احمدی نژاد رییس فدراسیون شد



آیت‌الله منتظری:فلسفه تشکیل بسیج، ‏بسیج در راه خدا است نه بسیج در راه شیطان

‏‏همزمان با عید سعید قربان آیت‌الله ‌منتظری طی سخنان کوتاهی در جمع علاقه‌مندانی که برای ‏دیدار با وی گرد آمده‌بودند ضمن اشاره به فرمان الهی به حضرت ابراهیم برای ذبح حضرت‏ ‏اسماعیل‌، عید قربان را فرصتی برای قربانی‌کردن "نفس شیطانی‌" توصیف نمود و نفس انسان را با‏ ‏توجه به آیات قرآن دارای چهار مرتبه دانست و گفت:"مرتبه اول نفس اماره است که فرمانده کل قوا نفس انسان است که به بدی‌ها و شرور انسان را‏ ‏وسوسه می‎کند. در مرتبه دوم نفس لوامه است که در قبال گناهان انسان بی‌تفاوت نیست و پس از‏ ‏انجام گناه انسان را ملامت می‎کند."‏وی در توضیح این مرتبه نفس‌، ضمن اشاره به حوادث خشونت‌بار پس از انتخابات و‏ ‏برخوردهای خشن نیروهای امنیتی و نظامی با مردم که گاه برخی نیروهای بسیج هم در آن شرکت‏ ‏داشته‌اند، این اعمال خشونت‌آمیز با معترضین را خلاف شرع و قانون دانسته و ضمن طرح‏ ‏پرسش‌هایی خطاب به کسانی که مردم را مورد ضرب و جرح قرار دادند اظهار داشت: "فلسفه تشکیل بسیج،‏ ‏بسیج در راه خدا است، نه بسیج در راه شیطان و تمامی کسانی که به دست مأموران کتک خورده‌اند حتی اگر‏ ‏خراشی به بدن آن‌ها وارد شده باشد را دارای دیه هستند،زدن مردم به چه مجوزی‌؟! آیا هر‏ ‏کس مرا قبول ندارد باید کتک بخورد؟!" آیت‌الله منتظری سپس اضافه کرد: "حضرت امیر(ع ) با این که معصوم بودند در خطبه 216 نهج البلاغه به مردم خطاب‏ ‏کرده و می‎فرماید: «شما خود را باز ندارید از گفتار حق و مشورت عادلانه‌، من ذاتا فوق خطا نیستم‏ ‏مگر این که خدا مرا کفایت کند.» حتی حضرت علی (ع‌) با این عظمت خود را ذاتا فوق خطا نمی‌داند.‏ ‏چرا مردم را کتک می‎زنید چون حرفتان را قبول ندارند؟"‏این مرجع تقلید شیعیان تمامی اعمال خشونت‌بار را گناه و تضییع حق مردم دانسته‏ ‏و گفت: "ضاربان علاوه بر این که خلاف شرع انجام داده اند باید دیه هم بپردازند. برخی‌ها مردم را کتک‏ ‏زده‌اند برای این که به آنها یک احسنت بگویند، نفس‏ ‏لوامه انسان را ملامت می‎کند که چرا برای دنیای دیگران جهنم‏ ‏می‎رویم‌؟ آیا این بدبختی نیست که انسان برای دنیای دیگران به‏ ‏جهنم برود؟"‏در ادامه آیت‌الله منتظری مرتبه سوم را نفس ملهمه برشمرده که دائم حق‏ ‏و باطل را به او اعلام و القاء می‎کند و مرتبه چهارم‌، نفس مطمئنه‏ ‏است چنانچه آیه قرآن می‎فرماید: (یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی‏ ‏الی ربک راضیة مرضیه ...) که فرد از اطمینان قلب بالایی در برابر‏ ‏حوادث و ناملایمات برخوردار است‌. مانند امام حسین (ع‌) که با‏ ‏آن همه مصیبت و کشته شدن اصحاب و یاران و اولادش‌، ولی‏ ‏دلش محکم و استوار بود‌ و واقعا قربانی واقعی را امام حسین (ع‌)‏ ‏در روز عاشورا کرد.
‏در پایان وی برای رفع گرفتاری‌ها، آزادی زندانیان در بند و‏ ‏استجابت دعاها دعا نمود.
برگرفته از: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله منتظری

کروبی:در فضای انحصار طلبی و تنگ نظری بسیاری از فرصت ها از بین می رود

گروهی به شدت به دنبال این هستند که مردم از حرکت اصلاحی دست بکشند و به خشونت روی آورند، تا حرکت مردم سرکوب شود. ما باید مرز خود را شفاف کنیم تا توجیهی برای سرکوب و خشونت علیه مردم نباشدکلمه:در اولین سه شنبه از آخرین ماه پاییز، تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی به همراه جمعی از زنان اصلاح طلب به دیدار مهدی کروبی رفتند تا از ایستادگی و شجاعت وی تقدیر نموده و دغدغه های سیاسی و اجتماعی خود را با او در میان گذارند.به گزارش کلمه زنان اصلاح طلب در این دیدار، دسوزانه از نگرانی های خود در اوضاع و شرایط کنونی جامعه ایران سخن گفتند و وظیفه انقلابیون اصیل و سرمایه های انقلاب را در این زمینه یادآور شدند.در ابتدای جلسه رییس مجمع زنان اصلاح طلب با یادآوری تقارن این روز با چنین روزی در ۲۰ سال بیش در مکه مکرمه یاد آور شد که به یاد دارم که در آن روز آقای کروبی با چهره ای خونین در کنار زائران ایرانی و همراه ایشان بودند و توجیه اعمال وهابیون برای ما سخت نبود. اصولا یکی از ویژگی های ایشان مردمی بودن است که دربرهه های مختلف در کنار ملت حضور داشته و اکنون نیز میبینیم که در کنار مردم ایران ایستاده و آن ها را تنها نگذاشته است و متأسفانه ما صحنه ای مشابه آن فاجعه خونین در مکه همین جا در کشور اسلامی خودمان شاهد بودیم که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.وی گفت: ما زنان از شجاعت و شهامت شما تقدیر می کنیم و برای حفاظت از آرمان ها و ارزش های امام و انقلاب در این حرکت مردمی و گسترده در کنار شما اعلام آمادگی می کنیم.سبس خانم بروجردی معاون اجتماعی وزارت کشور دوره اصلاحات، خطاب به آقای کروبی یاد آور شد که ما مطمئن هستیم که آرمانی که شما به خاطر آن سالها زندان را متحمل شدید، اگر اکنون ما در درون خود انسجام لازم را داشته باشیم ، قابل تحقق است و ما می توانیم حقایق را به جامعه عرضه کنیم و همین جا اعلام می کنیم که برای همکاری های لازم، در کنار شما خواهیم بود.وی با اشاره به لزوم کار فرهنگی گفت که متاسفانه در جامعه اسلامی ما حتی در دانشگاه ها عده ای بدون کوچکترین مانع و با استفاده از امکانات بیت المال به دنبال تئوریزه کردن و ترویج خشونت با مبانی ایدئولوژیک هستند و با همین هدف روی مبانی فکری جوانان کار می کنند و این خطری جدی برای جامعه است. در حالی که ما رسانه ای برای ترویج فرهنگ اصیل اسلامی و آرمان های اصلاح طلبی در اختیار نداریم و تنها امکان ما مجالس و محافل خصوصی مان است.فخر السادات محتشمی بور نیز با اشاره به اهمیت تاریخ گفت که تاریخ گذشته ایران که اکنون در اختیار ماست، در ثبت وقایع خلأ های فراوان دارد اما این روزها برای ثبت رویدادها، تاریخ ابزار و امکانات مدرن و دقیق تری وجود دارد و در آینده آشکار خواهد شد که دوره ای که در آن به سر می بریم چه میزان قابل کاوش و مطالعه است. و آیندگان با فراغ بال و بدون مانع و سانسور بهتر درک می کنند که در این مقطع چه وقایعی رخ داده است.وی افزود: امروز زندگی شاهان را از تاریخ ایران حذف می کنند در حالی که بر همه مسلم است که تاریخ ما براساس سلسله نگاری است و با حذف شاهان عملا چیزی از آن نمی ماند چرا که کاتبان و دبیران درباری تا قبل از دوره معاصر توجهی به رویدادهای اجتماعی مستقل از ارتباطشان با سلطنت وحکومت، نداشته اند. و از همین رو پژوهشگران برای پژوهش های تاریخی بی طرفانه در کنار بهره گیری از تاریخ نگاری درباری و رسمی و حکومتی به اسناد و شواهد تاریخی دیگر نیز مانند خاطرات شخصیت های تاریخی توجه نشان می دهند و از نظر مورخین خاطرات افراد نیز سند تاریخی و قابل بررسی است. و امروز ما به تعداد کنشگران اجتماعی و حتی شاهدین و ناظرین وقایع رخ داده خاطره نویسی هایی داریم که چه بسا منتشر نشده اما اسناد پر بهایی برای آیندگان و معیار قضاوت آنان خواهد بود.همسر آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده در ادامه با اشاره به ریشه های حرکت های اخیر مردمی گفت به تصور من نیروهای انقلابی که نقش برجسته ای در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی داشته اند، اکنون حضور کم رنگی دارند در حالی که انقلابیون اصیل باید در این مقطع بیش از پیش به وظایف خود وقوف داشته علیرغم خواسته اقتدارگرایان، برای جلوگیری از انحراف نقش پررنگ و اثرگذار داشته باشند تا افراد نوظهور و بی ریشه که بعضا هیچ گونه نسبتی با انقلاب و آرمان های امام ندارند، امروز داعیه دار و صحنه گردان نشوند و بیش از این میان نسل انقلاب با نسل جدید به دلیل استحاله ارزش ها، فاصله نیفتد.مرضیه آذر افزا از فعالان جامعه مدنی نیز با اشاره به فراز نشیب های ۳۰ سال گذشته گفت که جنبش فعلی مردمی خصلت مهمی دارد و به این دریافت دست یافته که همه سلایق باید در کنار هم وجود داشته باشد و اندیشه حذفی باید کنار گذاشته شود. این مسئله اولویت جنبش سبز است. ما در این شرایط یک به هم بیوستگی عمیقی را میان ایرانیان در سراسر جهان شاهدیم که فارغ از اختلاف سلیقه ها قابل احترام و دارای ارزش است.همسر عبدالله مؤمنی زندانی سیاسی پس از انتخابات نیز در این جلسه از بدرفتاری هایی که طی این بیش از ۵ ماه با او که همسر شهید است و همسرش که توفیق سرپرستی فرزندان برادر شهیدش را داشته است، سخن گفت و از این که مسئولین قضائی از او می خواهند که از شهیدش سخن نگوید و ایثارگر بودنش را فراموش کند، اظهار تعجب کرد و گفت ما بر سر آرمان هایی که خون شهیدانمان به پای آن ریخته شده ایستاده ایم و به آن افتخار می کنیم.آقای کروبی که این روزها میزبان جریانات مختلف فکری و سیاسی در منزل خود می باشد و به دلیل بسته شدن دفاتر کاری و حزبی و شخصی از تنها امکان خود برای گفتگو و ارتباط مردمی بهره می گیرد از حضور زنان اصلاح طلب و خانواده های زندانیان سیاسی در منزل خود تشکر کرد و موکدا اعلام نمود که آمادگی کامل دارد تا بحث های مختلف و متنوعی را در جلساتی مشابه داشته باشد.او پس از خوش آمدگویی از تاثر عمیق خود از وقایع پیش آمده پس از انتخابات سخن گفت. تاثر از اینکه همسران برخی از حاضرین در جمع که از انقلابیون اصیل و خانواده شهدا و ایثارگران هستند بی گناه در زندان به سر می برند .اوبه نقش زنان در مقاطع حساس تاریخ اشاره کرد و گفت زنان در انقلاب و حتی در زمان جنگ نقش فعالی داشتند. من در مجلس از نمایندگان زن همواره می خواستم که به مطالعه گذشته زنان در جامعه ایران ببردازند و تاریخ را بازنگری کنند. زمانی هم که در بین بزرگان نظام برای حضور جدی زنان سخن به میان آمد در زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز من اصرار داشتم که به جای دفتر امور زنان، معاونت زنان باشد که لااقل یک زن به عنوان معاون رئیس جمهور حق ورود به کابینه را داشته باشد تا این سد در برابر حضور سیاسی زنان شکسته شود.کروبی با اشاره به وضعیت کنونی جامعه گفت مسلما ما از این وضعیت ناگوار و شرایط تلخ، عبور خواهیم کرد و من هر چند قصد ندارم به مسئله انتخابات ببردازم اما به هر حال انتخاباتی انجام شد که برخی نسبت به آن معترض بودند و جمعیت انبوهی از مردم به خیابان آمدند. این که عده ای را بیشابیش بگیرند و بگویند که ما حوادثی را بیش بینی می کردیم درست نیست. متاسفانه کار را به جایی رسانده اند که انقلابیون را متهم به مسائلی می کنند که در شان انقلاب نیست.بسیاری از اصولگرایان نیز از این وضع ناراضی هستند . واقعیت این است که اگر نسبت های ناروا به بزرگان روا داشته شود و اعتبار آنها را از بین ببرند و اعتماد مردم را سلب کنند ، اگر روزی واقعه تلخی رخ دهد و بخواهند به ملت ایران واقعیت را بگویند و همراهی آنان را بطلبند، خدای نکرده مردم باور نخواهند کرد و اطمینان نخواهند نمود.نباید رفتاری در جامعه انجام شود که باعث سلب اعتماد مردم گردد.نظر من این است که باید با مردم صادقانه و شفاف سخن گفت . مثلا باید در مورد مرگ بزشک جوان کهریزک نیز واقعیت گفته شود تازمینه ساز شایعه نگردد چرا که در فضای بی خبری، شایعه ها مطرح می شوند و اهمیت می یابند.من می گویم حقوق شهروندی تمام ملت ایران باید رعایت شود. باید تلاش کنیم تا دیدگاه و تفکراتمان را در چارچوب انقلاب و جمهوری اسلامی بیان کنیم. وقتی می گویم جمهوری اسلامی منظور جمهوری اسلامی است که ۹۸ در صد ملت ایران به آن آری گفتند نه جمهوری اسلامی که برخی که از پایه به آن اعتقادی ندارند،میگویند.باید در شرایط فعلی تذکر داده شود که گروهی به شدت به دنبال این هستند که مردم از حرکت اصلاحی دست بکشند و به خشونت روی آورند، تا حرکت مردم سرکوب شود. ما باید مرز خود را شفاف کنیم تا توجیهی برای سرکوب و خشونت علیه مردم نباشد. بسیاری از بزرگان و دلسوزان از این وضعیت ناراضی اند، اما گروهی بی ریشه در انقلاب ایران قدرت را در دست گرفته اند و به هیچ وجه قصد ندارند از آن دست بکشند و این به ضرر جامعه است.من می گویم همه ما یک اعضای یک خانواده ایم وباید اختلاف سلیقه ها تحمل شود و باید از خشونت در جامعه برهیز شود.من و آقای موسوی هم در همین جا با هم در مورد این مسائل صحبت کردیم که نباید هیچ خشونتی در جامعه وجود داشته باشد.ایشان در بایان سخنان خود با آرزوی آزادی بی گناهان دربند، بار دیگر از حضور زنان اصلاح طلب و خانواده های زندانیان سیاسی تشکر کرد و اظهار امیدواری کرد که در جلساتی دیگر سوالات اساسی و دغدغه های مطرح شده به بحث گذاشته شود.

۲۰میلیون دلارذخیره‌ارزی برای‌افشاگری ضدآمریکا

نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تصویب طرح افشا نقض حقوق بشر توسط آمریکا و انگلیس بیست میلیون دلار را از محل حساب ذخیره ارزی به این طرح اختصاص دادند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ۱۶۹ رای موافق، ۱۰ رای مخالف و ۷ رای ممتنع مصوب کردند تا به منظور مقابله با توطئه‌ها و محدودسازیهای ناعادلانه آمریکا و انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران و جهت آگاه سازی جامعه جهانی از موارد عدیده نقض حقوق بشر توسط این دو کشور وحمایت از جریانات مترقی که در برابر اقدامات غیر قانونی دولتهای آمریکا و انگلیس در جهان ایستاده اند مبلغ بیست میلیون دلار از محل حساب ذخیره ارزی تخصیص می‌یابد.همچنین مقرر شد چگونگی هزینه نمودن این اعتبار در کارگروهی با مسوولیت وزارت اطلاعات و عضویت وزارت امور خارجه ، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، سازمان ارتباطات و فرهنگ اسلامی و همچنین یکی از اعضا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به عنوان ناظر انتخاب کمیسیون تصمیم گیری شود.وزارت اطلاعات نیز به عنوان مسوول کارگروه موظف شد هر سه ماه یکبار گزارش کار خود را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ارایه نماید.وزارت امور خارجه نیز موظف شد سالانه گزارش نقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریکا و انگلیس را تهیه و در روز سیزدهم آبان ماه منتشر نماید.زهره الهیان نماینده تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی با اشاره به فعالیت شبکه های خبری صدای آمریکا و بی بی سی فارسی و شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و تویتر خواستار افزایش این بودجه تا مبلغ ۴۰ میلیون دلار بود.الهیان تاکید کرد وزارت اطلاعات و برخی نهاد ها همچون سپاه باید با اختصاص این بودجه ها برای مقابله با براندازی نرم آماده شوند.این نماینده تاکید کرد مسوولان وزارت اطلاعات و نهاد های امنیتی و سپاه پاسداران در جلسات کمیسیون امنیت ملی عنوان کرده اند زیر ساخت های لازم برای این برخورد وجود ندارد که با اختصاص بودجه لازم باید این شرایط فراهم شود.
نمایندگان مجلس اما بر هرگونه پیشنهاد افزایش این بودجه مخالفت کردند

زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی را به عنوان نفر سوم در فهرست صد متفکر برتر جهان در سال ۲۰۰۹


مجله بین‌المللی «سیاست خارجی»(Foreign Policy)، زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی را به عنوان نفر سوم در فهرست صد متفکر برتر جهان در سال ۲۰۰۹ انتخاب کرد.مجله بین‌المللی «سیاست خارجی»(Foreign Policy) با انتشار فهرستی از صد متفکر برتر سال 2009، زهرا رهنورد را به عنوان نفر سوم در این فهرست، پس از «بن برنانکی» و «باراک اوباما» انتخاب کرد. این مجله در توضیح این انتخاب آورده است: "برای مغز متفکر بودن در کنار جنبش سبز و کمپین همسرش، رهبر مخالفان(دولت ایران)، میرحسین موسوی
در گزارش این نشریه سپس به حمله محمود احمدی‌نژاد به زهرا رهنورد در مناظره وی با میرحسین موسوی اشاره شده است و با ذکر اینکه رهنورد سپس در یک مصاحبه مطبوعاتی پاسخ اتهامات احمدی‌نژاد را داد، از این واقعه به عنوان یکی از حوادثی که باعث تحریک مخالفان و اتحاد هواداران میرحسین موسوی شد یاد کرده است.این گزارش سپس به خدمات رهنورد در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ارتقا نقش زنان در جامعه اشاره کرده است و با یادآوری ریاست وی بر دانشگاه الزهرا از سخنرانی شیرین عبادی در این دانشگاه به دعوت زهرا رهنورد سخن به میان آورده است.«سیاست خارجی» در پایان این گزارش با برشمردن گوشه‌هایی از نقش موثر زهرا رهنورد در کمپین تبلیغاتی میرحسین موسوی به برنامه‌های وی برای پیشرفت جایگاه زنان در جامعه آینده ایران اشاره می‌کند.

فرافکنی فرمانده سپاه تهران : 12 «بسیجی‌نما» بازداشت شده و در حال محاکمه هستند

فرمانده سپاه تهران بزرگ از دستگیری 12 نفر که به ادعای وی با پوشیدن لباس بسیج خود را در جریان حوادث پس از انتخابات بسیجی معرفی کرده بودند، خبر داد.به گزارش موج سبز آزادی به نقل از خبرگزاری مهر، وی همچنین در پاسخ به این سئوال که آیا در ایام درگیری‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری با بسیجیان متخلف همچون دیگران برخورد شده است یا خیر؟ گفت: "تعداد 12 نفر که با کاور بسیج در قالب بسیجی خود را معرفی کرده بودند دستیگر شده اند که پرونده آنها در مراجع قضایی در حال پیگیری است."سردار همدانی بدون این‌که از برخورد احتمالی با بسیجیان متخلف حرفی به میان آورد تنها به این ادعا اکتفا کرد که "این افراد بازداشت شده هیچگونه سابقه فعالیت در بسیج را ندارند، اما خود را به عنوان بسیجی معرفی کرده بودند." وی سپس در حالی که بیش از 5 ماه از حوادث و فجایع پس از انتخابات می‌گذرد و تاکنون از هیچ یک از متخلفین حامی کودتا بازخواست نشده است، بازهم به وعده‌دادن پرداخت و اظهار داشت: "در این ایام اگر فردی در قالب سازمان بسیج دست به تخلفی زده باشد و فرمانده وی نیز او را کنترل نکرده باشد، هم فرمانده و هم شخص متخلف بازخواست خواهند شد."فرمانده سپاه تهران بزرگ همچنین در پاسخ به سئوالی در خصوص «تیراندازی‌های صورت گرفته در جریانات پس از انتخابات که گفته می‌‌شود برخی ازاین تیراندازی‌ها از پایگاههای بسیج بوده است» ادعا کرد: "آنچه که مسلم است برخی افراد در قالب عوامل نفوذی در این خصوص دخیل بوده‌اند که پرونده آنها در محاکم قضایی در حال بررسی است. طبق بررسی های صورت گرفته این افراد نفوذی، نه بسیجی و نه طرفدار کاندیداهای مطرح در انتخابات ریاست جمهوری بوده‌اند، بلکه همان افردای بوده اند که پرونده آنها در دادگاه انقلاب درحال بررسی است."تا پیش از این رویکرد فرماندهان سپاه و بسیج به این فجایع رویکردی مدافعانه بوده‌است، اما به نظر می‌رسد که در روندی جدید حامیان کودتا تصمیم به فرافکنی و برداشتن مسئولیت این فجایع از نیروهای تحت امر خود دارند.

خشم کوچه در مشت توست/ 16 اذر سبز



عکسهای اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به ادامه بازداشت دانشجویان








۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

متن کامل نامه سرگشاده احمد زیدآبادی به آیت‌الله خامنه‌ای

احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار و دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی است. او فعالیت روزنامه‌نگاری را از سال ۱۳۶۸ با همکاری در روزنامه اطلاعات شروع کرد و با روزنامه همشهری و روزنامه‌های اصلاح‌طلب پس از دوم خرداد و هفته نامه شهروند امروزنیز همکاری داشت. او اینک عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت و دبیرکل این سازمان نیز هست. او در سال ۱۳۷۹ به جرم تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه نظام ۱۳ ماه در زندان به سر برد. او به علت مواضع صریح‌اش همواره یکی از برجسته‌ترین منتقدان حاکمیت بوده‌است. وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم ابتدا تلاش داشت تا عبدالله نوری را به نامزدی در این انتخابات راضی کند که پس از امتناع وی در اردوگاه مهدی کروبی مشغول فعالیت شد. اما یکی از نقاط عطف فعالیت سیاسی زیدآبادی نامه‌ی سرگشاده‌ای بود که در سال 86 به رهبر جمهوری اسلامی نوشت. نگارش نامه سرگشاده به رهبر تا پیش از آن چندان رایج نبود و موارد معدودی را شامل می‌شد که البته علی‌رغم عدم برخورد فوری با نویسندگان این نامه‌ها، در فرصت مقتضی با آن‌ها برخورد صورت گرفته است. از جمله می‌توان به نامه مرحوم یدالله سحابی در سال 78 اشاره کرد که به توقیف روزنامه نشاط انجامید. بازداشت برخی افرادی که هم‌اکنون به بهانه اغتشاش پس از انتخابات در زندان هستند نیز بی ارتباط با نگارش نامه به رهبری نبوده است که از آن جمله می‌توان بهزاد نبوی و احمد زیدآبادی را نام برد. همسر زید آبادی نقل کرده بود که بازجویان به آقای زیدآبادی گفته اند که باید از رهبری بابت اینکه مقابل اسمش کلمه «معظم» را ننوشته است عذرخواهی کند. آفای یوسفی اشکوری دربیان شخصیت سیاسی این نیروی ملی مذهبی می گوید: "خوشبختانه زیدآبادی تجربه موفق چند بار زندان در سالیان نه چندان دور در همین جمهوری اسلامی را دارد و از شگردها و فریبکاریها به خوبی آگاه است. او می داند که مقاومت همراه با هوشیاری و البته تحمل شدائد، راز پیروزی در این پیکار جانانه است."بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در روزبیست‌وسوم خرداد ماه، نیروهای امنیتی با حمله به منزل احمد زیدآبادی، او را بازداشت کردند. مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی با تاکید بر غیر قانونی خواندن روند پرونده همسرش در تشریح وضعیت او به نقل از زیدآبادی گفته بود: " او از زمان دستگیری در اعتراض به بازداشت غیرقانونی و رفتارهای خارج از قانون دست به اعتصاب غذا زده است. زیدآبادی ۱۷ روز در یک اطاق یک در یک و نیم متر، در یک سلول انفرادی در حال اعتصاب غذا بوده و ۱۸ روز دیگر هم بدون اعتصاب غذا در همان اتاق بدون هیچ تماس و ارتباطی نگه داشته شد." اخیراً به پیشنهاد مسیح علی نژاد کلیه نامه‌های سرگشاده به رهبری توسط یکی از وبلاگ‌نویسان جمع‌اوری شده است که در وبلاگ جهنم سیاست منتشر شده‌اند. بهانه صدور حکم «۶ سال زندان، ۵ سال تبعید و محرومیت مادام العمر از فعالیت های اجتماعی و سیاسی» برای احمد زیدآبادی، متن نامه وی به رهبری را که به «نامه بدون معظم» موسوم شده است، منتشر می‌کنیم. ضمناً متن این نامه نیز ضمیمه این ایمیل شده است.
طرح دو پرسش از آیت‌الله خامنه‌ای
چهارشنبه، 22 فروردین 1386
احمد زیدآبادی: من از حساسیت‌های نظام سیاسی ایران در باره هرگونه انتقاد و یا پرسش از رهبری نظام جمهوری اسلامی به خوبی آگاهم و می‌دانم که ورود به این حیطه، عبور از خط قرمزی است که عملا در کشور ما اعمال می‌شود. به همین علت، با آنکه از سال‌ها پیش قصد نوشتن نامه‌ای به ایشان داشتم و بویژه می‌خواستم از قانون شکنی‌ها و اجحاف‌هایی که در طول دوره بازداشتم در سال 1379 بر من و دوستانم روا شد، نزد وی شکایت ببرم، اما هر بار از تصمیم خود منصرف شدم، زیرا حساسیت موضوع می‌توانست حمل بر خودنمایی و یا ابراز بی‌باکی و تهور شود. این بار اما بخصوص پس از سخنان رهبری در شهر مشهد، تصمیم گرفتم تا قصد دیرینه خود را عملی کنم و امیدوارم که این تصمیم به مسائلی مانند خودنمایی و ابراز بی‌باکی نسبت داده نشود. هر چند که من نیز مانند هر موجود انسانی دیگر، از وسوسه خودنمایی در امان نیستم و از بی باکی هم به سهم خود بهره‌ای دارم، اما برای گریز از مواضع تهمت، تاکید می‌کنم که قصدم از نوشتن این مطلب، ابراز وجود سیاسی از طریق به چالش کشیدن مقام عالی نظام نیست و از همین رو، در سرتاسر این نوشته، تلاش می‌کنم تا در کاربرد واژه‌ها و عبارات، موقعیت خاص ایشان را در نظر داشته باشم و قلم را به ورطه بی‌احترامی و جسارت نکشانم. در عین حال، هر چند که شاید از شجاعت هم خداوند برای من نصیبی قرار داده باشد، اما بر کسی پنهان نیست که من اهل ماجراجویی و گزافه‌گویی حتی در جایی که کمترین هزینه و خرجی هم نداشته باشد، نیستم و اینک نیز نمی‌خواهم با خطاب قرار دادن رهبری، دست به ماجراجویی بزنم. با این همه، ممکن است این پرسش پیش آید که چرا طبق سنت مالوف در ایران، پرسش‌ها و یا انتقادهایم را از رهبری در قالب نامه‌ای سربسته به دفتر ایشان ارسال نمی‌کنم و بر انتشار علنی آن اصرار دارم. پاسخ پرسش فوق این است که آنچه می‌خواهم در این نوشته مطرح کنم، در شمار مسائل شخصی نیست که نیازمند ارسال نامه خصوصی باشد. در این نوشته در واقع قصد دارم برخی از بزرگ‌ترین مشکلات رویاروی جامعه ایرانی را طرح کنم و نظر رهبری را هم در این باره جویا شوم، به این امید که طرح این موضوع برای سایر ایرانیانی هم که مانند من می‌اندیشند، مفید افتد.
پرسش نخست
پرسش نخست من از رهبری به همان حساسیت‌های موجود در مورد طرح پرسش و یا نقد اظهارنظرهای ایشان بر می‌گردد.
سوال این است که به چه علت شرعی، عقلی، قانونی و یا عرفی و بر اساس کدام مصلحت عمومی، پرسش علنی از رهبری و یا نقد گفته‌ها و عملکرد وی، عملا در جامعه ایران ممنوع است؟
از نقطه نظر شرعی می‌دانیم که حتی انبیا و اولیای خداوند که در نزد ما از منزلت معنوی بی‌مانندی برخوردارند، هیچگاه افراد جامعه و از جمله پیروان خود را از به چالش کشیدن رفتار و گفتار خود بر حذر نداشته‌اند و سیره پیامبر اسلام و خلفای راشدین بخصوص امیرالمومنین علی نیز نشان می‌دهد که آن بزرگان، هیچگاه در مقابل تندترین برخوردهایی که افراد عادی جامعه با آنها داشته‌اند، شدت عمل نشان نداده‌اند و اگر هم از تعرض لفظی بی‌ادبانه و بی‌موردی به خشم آمده‌اند، کلام را با کلام پاسخ داده‌اند و نه با تشکیل پرونده و ارجاع به قاضی و وضع مجازات. در اینجا نمی‌خواهم با فهرست کردن شیوه برخورد پیامبر و اصحاب آن بزرگوار در برابر انتقادهای لفظی دیگران، فضل فروشی کنم، اما تاکید می‌کنم که مصونیت رهبری از طرح پرسش و انتقاد در جامعه ما، نه فقط سابقه‌ای در شرع ندارد، بلکه بدعتی بی‌سابقه در تفکر اسلامی به شمار می‌رود.
نقد گفتار و رفتار رهبری منع نشده است
از نقطه نظر عقلی نیز همه دلایلی که در حوزه نقد و پرسش به ذهن بشر می‌رسد، دلالت بر ضرورت انتقاد از رهبران جامعه در هر سطحی دارد و حتی یک دلیل عقلی نیز نمی‌توان برای حرمت نقد و پرسش از رهبران سیاسی و مذهبی جوامع ارائه کرد.
از لحاظ قانونی هم تا آنجا که من اطلاع دارم، توهین به رهبری در قوانین جمهوری اسلامی جرم شناخته شده، اما نقد گفتار و رفتار وی در هیچ قانونی منع نشده است. از منظر عرفی نیز، امروزه در همه کشورهایی که رهبران آنها با رای مردم انتخاب می‌شوند، انتقاد و پرسش که جای خود، بلکه شهروندان از حق هر نوع تخطئه و تعرض لفظی به آنها نیز برخوردارند. نمونه‌ای از این تعرض‌ها و تخطئه‌ها را صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نقل از مطبوعات آمریکا و انگلیس علیه رهبران این کشورها روزانه پخش می‌کند. حتی سیمای جمهوری اسلامی صحنه‌هایی از راهپیمایی معترضان به سیاست آمریکا در شهرهای مختلف آن کشور نشان می‌دهد که تصویر جرج بوش را به صورتی حیوانی خون آشام بر روی پلاکاردها حمل می‌کنند و پلیس هم متعرض آنان نمی‌شود. به هر حال، وقتی که هیچ مبنای شرعی، عقلی، قانونی و عرفی برای منع نقد رهبری و پرسش از وی وجود ندارد، چرا کارگزاران امنیتی و قضایی نظام، در مورد کوچکترین اشاره غیر مستقیمی در گفته‌ها و نوشته‌های افراد به مواضع رهبری تا این اندازه سخت می‌گیرند و آن را ذنب لایغفر می‌پندارند؟
آیا رفتار آنان در این باره، مورد تایید رهبری است؟ اگر هست، بر اساس کدام حجت شرعی و یا عقلی؟ و اگر نیست چرا این موضوع علنی و صریح اعلام نمی‌شود تا هم راه نقد اصولی و منطقی گشوده شود و منتقدان احساس امنیت کنند و هم کارگزاران نظام امکان سوء استفاده از این مساله را پیدا نکنند؟
تا آنجا که من به یاد دارم، در دوران حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، به رغم فضای سنگینی که برخی از هواداران آتشین مزاج ایشان در جهت منع هر گونه نقد آن مرحوم ایجاد کرده بودند، آیت الله خامنه‌ای خود یکی از معدود منتقدان به نسبت صریح نحوه اداره کشور و پاره‌ای از اظهار نظرهای مرحوم آیت‌الله خمینی بود. با توجه به این سابقه، انتظار می‌رفت که در دوره رهبری خود ایشان، فضای نقد و پرسش از مقام‌های عالی نظام بسط و گسترش یابد، اما متاسفانه نه فقط چنین نشد، بلکه صداهای ضعیفی هم که در دوران حیات آقای خمینی در نقد ایشان بلند بود، در دوره بعدی یا خاموش شد و یا هزینه سیاسی و امنیتی در پی داشت. من هنوز توجیهی منطقی برای این مساله پیدا نکرده‌ام و امیدوارم شخص رهبری یا یکی از نزدیکان ایشان، در این باره توضیحی ارائه کنند.
پرسش دوم
پرسش دومم اما مربوط به مساله‌ای است که برای جامعه ایرانی سرنوشت‌ساز شده و چنانچه در مورد آن، تصمیم درست گرفته نشود، چه بسا کشور ما را در شرایط فوق‌العاده خطرناکی قرار دهد. همانطور که همه می‌دانیم، بحث دستیابی ایران به چرخه سوخت هسته‌ای، مدت‌ها است که ایران را اسیر بحرانی بین‌المللی کرده و سبب صدور قطعنامه‌های الزام آوری از طرف شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شده است. در اینجا من نمی‌خواهم از اهمیت یا عدم اهمیت برخورداری از چرخه سوخت هسته‌ای و یا از میزان تاثیر دستیابی به این چرخه در توسعه و پیشرفت کشور سخن بگویم. اصلا فرض را بر این می‌گیرم که آنچه مقام‌های کشور در باره اهمیت استراتژیک سوخت هسته‌ای و تاثیر آن در پیشرفت کشور می‌گویند، تماما درست و دقیق باشد، اما به گمان من مساله اصلی این است که از خود بپرسیم به چه هزینه‌ای؟
در زندگی اجتماعی و فردی بشر بسیاری چیزهای مفید و خوب وجود دارد که به دلیل هزینه‌های مترتب بر آنها کنار نهاده می‌شوند، زیرا دنیا، دنیای تزاحم امور و نظام ترجیحات است. در نظام ترجیحات یک ملت، حفظ موجودیت کشور بی‌گمان در راس اولویت‌هاست و پس از آن حفظ امنیت داخلی و سرمایه‌های انسانی و ملی قرار دارد.
نگاه به دستاورد علمی از دریچه حق و باطل
اگر قرار باشد دستیابی به یک دستاورد اقتصادی یا علمی، موجودیت یا امنیت یا سرمایه‌های ملی آن را به خطر اندازد، چه توجیه منطقی برای اصرار بر آن دستاورد وجود دارد؟
می‌دانیم که جمهوری اسلامی بر این نکته پافشاری می‌کند که منظورش از دستیابی به چرخه سوخت هسته‌ای، تولید سلاح اتمی نیست. با توجه به این نکته، چرخه سوخت هسته‌ای برای ایران تنها جنبه اقتصادی و علمی پیدا می‌کند. اما کدام دستاورد اقتصادی یا علمی در جهان وجود دارد که بتوان به آن از دریچه حق و باطل نگریست؟
هر امر اقتصادی به ناچار باید با مکانیسم تحلیل اقتصادی یعنی هزینه و فایده آن، مورد ارزیابی قرار گیرد و از همین روست که منتقدان برنامه هسته‌ای کشور با توجه به اصل هزینه – فایده، خیری در ادامه این برنامه در شرایط حاضر نمی‌بینند چرا که تبعات منفی تحریم فزاینده کشور و یا احتمال حمله نظامی به مراتب پر هزینه‌تر از فایده‌های دستیابی به چرخه سوخت هسته‌ای است.
در اینجا اما من از مقام رهبری نمی‌خواهم که نظر خود را رها کند و نظر منتقدان را بپذیرد چرا که هر کس بر اساس دیدگاه و اطلاعات خود، ارزیابی خاص خویش را از شرایط دارد. یک نفر ممکن است بر مبنای یک سری داده‌ها، شرایط را خطرناک تصور کند و فردی دیگر، بر اساس داده‌های متفاوت، اوضاع را عادی و معمولی فرض کند.
ارزیابی متفاوتی و حق بیان آن
سوال من از رهبری اما این است که چرا ایشان اصرار دارند که همه ایرانیان ارزیابی ایشان را از شرایط داشته باشند و اگر جز این باشد به تعبیر وی حرف دشمن را تکرار می‌کنند و یا به گفته برخی از مقام‌های امنیتی، از عوامل دشمن هستند. در دنیای امروز، روزانه میلیون‌ها خبر و گزارش در باره یک موضوع انتشار می‌یابد که مسلما یک نفر نمی‌تواند همه آنها را مطالعه کند. هر کس به فراخور دیدگاه کلی خود نسبت به نظام جهانی، بخشی از اخبار را گزینش و آنها را مطالعه می‌کند.
از همین رو، ارزیابی افراد مختلف از شرایط خاص، به فراخور دیدگاه کلان خود و خبرهایی که خوانده‌اند، متفاوت است و این امری کاملا طبیعی است. آیا از نظر رهبری، یک ایرانی بر مبنای مطالعات خود، نمی‌تواند ارزیابی متفاوتی نسبت به ایشان از شرایط کشور داسته باشد؟
و اگر ارزیابی متفاوتی داشت، نباید از حق بیان آن برخوردار باشد؟
اگر یک ایرانی بر اساس تجربه و نگاه خود، کشور را در معرض خطر ببیند، آیا می‌توان او را به دلیل نگرانی‌اش از آینده، مجرم و شریک دشمن دانست و به ترس و رعب متهم کرد؟
تاکید پی در پی رهبری و نزدیکان ایشان بر مرعوب بودن طرفداران انعطاف در برنامه هسته‌ای بخصوص باعث تعجب و تاسف است. مسلما ترس و رعب در زندگی فردی و جمعی صفات پسندیده‌ای نیستند، اما به نوبه خود مکانیسم‌هایی برای ادامه بقای بشرند. اگر قرار باشد در وجود هیچکدام از افراد بشر ذره‌ای ترس از کسی یا چیزی وجود نداشته باشد، آیا جهان انسانی یک لحظه برقرار می‌ماند؟ آیا اگر فردی به اتکای نترسی و بی‌باکی شخصی خود، جمعیت کثیری را به ورطه بدبختی و هلاکت اندازد، مستوجب تحسین و پاداش است؟
خدا رحمت کند کسی را که بر جان و مال و سرنوشت دیگران بیم و ترس داشته باشد.
به هر حال، واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان، ارزیابی متفاوتی نسبت به ارزیابی مقام رهبری از مجموعه شرایط کشور و بحران هسته‌ای جاری دارند و دقیقا از آینده این کشور می‌ترسند! آیا باید ترس خود را کتمان کنند؟ و اگر نکردند، آیا باید مورد تهدید وزیر محترم اطلاعات قرار گیرند؟
تصمیم نهایی با همه ایرانیان
بار دیگر تکرار می‌کنم که من از مقام رهبری نمی‌خواهم که نظر خود را فرو گذارد و نظر دیگران را بپذیرد، اما از ایشان می‌خواهم در باره مساله‌ای که به سرنوشت تک تک ما و فرزندانمان مربوط می‌شود، اجازه دهد که نظرات و ارزیابی‌های متفاوت، در فضایی امن و آزاد مطرح شود. به گمان من، در مساله‌ای در اندازه بحران هسته‌ای، تصمیم نهایی با همه ایرانیان است. ایرانیان برای تصمیم در این باره لازم است که نظر همه صاحبان اندیشه و نظر را بشنوند و در فضایی آرام و معقول از هر تصمیمی که صلاح می‌دانند، پشتیبانی کنند.
آیا مقام رهبری با این مساله موافقند؟
به باور من، سرنوشت آینده ایران تا حدود بسیار زیادی به تصمیم رهبری کشور در باره موضوع فوق گره خورده است و اگر ایشان در این باره تصمیم صحیحی بگیرند، بدون شک گفتنی‌های بسیاری برای طرح نزد ایشان وجود خواهد داشت. خداوند همه ما را در شناخت حقیقت، که به تعبیر امیرالمومنین علی از موری سیاه بر سنگی سیاه در دل شبی سیاه، پنهان‌تر است، یاری رساند.

آقای احمدی‌نژاد! وعده 4سال قبل را به خاطر دارید؟

در حالی‌که احمدی‌نژاد حدود چهار سال قبل وعده داده بود نرخ سود بانکی در کشور را یک رقمی می‌کند، گزارش رسمی بانک مرکزی نشان می‌دهد این نرخ نه تنها طی چهار سال گذشته کاهش نیافته، بلکه افزایش‌یافته است. دکتر احمدی‌نژاد در اواخر سال 1384 وعده داد نرخ سود تسهیلات بانکی را یک رقمی می‌کند و سپس این دستور را به شورای عالی پول و اعتبار و بانک مرکزی ابلاغ کرد.اگرچه در پی این دستور احمدی‌نژاد، صدها میلیارد تومان از سرمایه سیستم بانکی کشور، عاید رانت‌خواران و دریافت‌کنندگان وام‌های کلان گردید، اما در عمل نه تنها سود بانکی ظرف چهار سال گذشته کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است






بنابر گزارش رسمی بانک مرکزی، متوسط سود پنج ساله بانکی ظرف چهار سال دولت قبل 17 درصد بوده است، اما از سال 1385 که دستور دکتر احمدی‌نژاد مبنی بر کاهش سود بانکی و یک رقمی شدن آن اجرا شده است، اگرچه سود سپرده‌های بلندمدت بانکی به 16 درصد کاهش یافته است، اما در سال 1387 این سود تا مرز 19 درصد نیز افزایش یافته است.نکته قابل توجه آن است که سیستم بانکی برای دور زدن این دستور تبلیغاتی نرخ سود سپرده‌های کوتاه مدت که در سال‌های 83-1380، 9 درصد بوده است را نیز طی سال‌های 1387-1385 تا مرز 16 درصد یعنی حدود دو برابر افزایش داده است و عملاً نرخ سود 6 ماهه سیستم بانکی در دو سال گذشته، با نرخ سود 5 ساله در دولت قبل برابر شده است.کاهش دستوری نرخ سود پرداختی که موجب تضییع بخش بزرگی از سرمایه بانک‌ها و درآمد نامشروع و بادآورده میلیاردی برای دریافت‌کنندگان وام‌های کلان تحت پوشش بنگاه‌های زودبازده یا افراد نورچشمی بوده است، تنها بخشی از پیامدهای تصمیمات کارشناسی نشده و تبلیغاتی است

گزارشی از سکوت خبری در وزارت صنایع و معادن

قرار بود انقلاب کند. خودش گفت؛ «یکی از اهداف بنده انقلاب رسانه یی است.» اما دو سال و نیم گذشت و انقلابی در کار نیست. او نه تنها انقلاب نکرد بلکه زیرمجموعه هایش را هم از حداقل ارتباطی که با رسانه ها داشتند برحذر داشت تا سکوت همه جای صنعت و معدن کشور را فراگیرد. حرف هایش را فقط از طریق سخنرانی ها می گفت و گاه خبرنگاری از تلویزیون را به اتاقش دعوت می کرد و آمارهایی می داد؛ آمارهایی که چندین بار مورد پرسش قرار گرفت و صحت آن رد شد اما او همچنان به ذکر آنها پرداخت و اصرار کردکارهای عجیب و غریب هم می کرد. مثلاً یک بار به خبرنگاری زنگ زده بود. خبرنگار که فهمید وزیر پشت خط است دلیل تماسش را پرسید. او گفت؛ «کاری نداشتم فقط می خواستم حالت را بپرسم. خوبی ان شاء الله،» اگرچه اهمیت رسانه ها را خوب درک کرده بود اما در این مدت هیچ گاه نتوانست از این ابزار خوب استفاده کند. آمارهایش را به رئیس دولت می داد تا او از طریق تلویزیون به مردم اعلام کند. آخرین باری را که وزیر صنایع و معادن دولت احمدی نژاد رودرروی خبرنگاران قرار گرفته هیچ خبرنگاری به خاطر ندارد. او حتی از علیرضا طهماسبی، که در دوره وزارتش به شاکی بزرگ رسانه ها معروف شده بود تاکنون کمتر پیش روی خبرنگاران قرار گرفته است. طهماسبی هر سه ماه یکبار خود نشستی را با خبرنگاران برگزار می کرد تا مردم را از آنچه در بخش صنعت و معدن کشور می گذرد مطلع کند. حتی یک بار که خبرنگاران به سکوت معاونانش اعتراض کردند ترتیبی داد تا رئیس دو سازمان بزرگ «ایدرو» و «ایمیدرو» پیش روی خبرنگاران قرار بگیرند. نوبت به علی اکبر محرابیان که رسید وضع فرق کرد. اگرچه در ابتدای ورودش به وزارت کلیه شکایات به جا مانده از دوره طهماسبی را پس گرفت و دو سه بار خبرنگاران را به ضیافت دعوت کرد اما این ارتباط او تنها به دوران سرپرستی و پیش از آوردن رای اعتماد در مجلس هفتم منتهی شد و پس از آن عملاً در سکوت رفت. اگر هم گاهی می خواست با رسانه ها سخن بگوید تنها خبرگزاری ها و صدا و سیما را دعوت می کرد و می گفت چون جا نداریم نمی توانیم در خدمت همه باشیم. این در حالی است که طبقه دوم وزارت صنایع و معادن مجموعه یی از زیباترین و مجهزترین سالن های کنفرانس کشور را دارد که در دوره اکبر هاشمی رفسنجانی ساخته شده است. مصاحبه های اختصاصی او در این مدت تنها به چند رسانه دولتی منحصر شده و کمتر وقتش را در اختیار خبرنگاران سایر رسانه ها قرار داده است. او در بحرانی ترین لحظاتی که برای وزارتخانه اش پیش آمده خود را مخفی کرده تا درباره آنچه رخ داده اظهارنظری نکند. به عنوان مثال وقتی اسحاق جهانگیری نامه یی به احمدی نژاد نوشت و پرسید «ارقام تولید فولاد، مس و آلومینیوم را که به مردم اعلام کرده از کجا آورده است؟» واکنشی نشان نداد اما چند هفته پس از انتشار آن نامه، وقتی دید جهانگیری همچنان به انتقادات خود ادامه می دهد نامه یی را که تنظیم کرده بود به رسانه ها ارسال کرد. در این نامه جهانگیری به سیاسی کاری متهم و تهدید شده بود اگر بخواهد به انتقادات خود ادامه دهد پرونده اش را رو خواهد کرد. البته وزیر صنایع و معادن خاتمی به انتقاداتش ادامه داد و وزیر دولت احمدی نژاد هرگز پرونده یی از او رو نکرد.رسم بر این است هر پروژه یی که مورد بهره برداری قرار می گیرد از خبرنگاران دعوت شود تا برای انعکاس خبر آن در مراسم افتتاحیه آن پروژه حضور یابند اما ماه هاست خبرنگاری به هیچ مراسمی دعوت نشده است. سکوت خبری در بخش صنعت و معدن کشور تنها به شخص اول این وزارتخانه منتهی نمی شود، بلکه بیشتر سازمان ها و معاونت های این وزارتخانه در سکوتی کامل فرو رفته اند.
سازمان گسترش
چه آن زمان که قلعه بانی بود و چه اینک که هدایت آمده فرقی نمی کند؛ ظاهراً دستور از بالا صادر شده حرفی نزنند. سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که بزرگ ترین شرکت مادر تخصصی بخش صنعت کشور است از زمان روی کار آمدن علی اکبر محرابیان هیچ نشستی با خبرنگاران نداشته است. این سازمان تنها از برخی خبرنگاران آن هم برای پوشش مراسم افتتاح طرحی یا سخنرانی رئیس آن دعوت به عمل آورده است. شاید اگر مراسم تودیع قلعه بانی نبود اصحاب رسانه هرگز ساختمان بزرگ ترین سازمان صنعتی کشور را از نزدیک به چشم خود نمی دیدند. شنیده می شود رئیس جدید این سازمان که از وزارت دفاع آمده نیز اعتقادی به ارتباط با رسانه ها ندارد و تنها از طریق خبرگزاری های دولت با مردم سخن می گوید.
سازمان توسعه و نوسازی معادن
احمدعلی هراتی نیک تنها مدیر ارشدی است که از دوره میرحسین موسوی در دولت احمدی نژاد به جا مانده. او اینک رئیس بزرگ ترین سازمان معدنی کشور است. آخرین باری که هراتی نیک پیش روی خبرنگاران قرار گرفت را کسی به خاطر نمی آورد. او که مجری طرح های بزرگ فولاد، مس و آلومینیوم است در حالی به سکوت رفته که آمارهای عجیب و غریب تولید برخی از فلزات عمدتاً از این سازمان درز پیدا کرده است. این سازمان تا چندی پیش اگرچه خبرنگاران را راهی مناطقی برای بازدید از طرح های معدنی می کرد اما ماه هاست تنها کار رسانه یی خود را متوقف کرده تا در سکوت کامل قرار گیرد.
شنیده می شود بازدید خبرنگاران از معادن زغال سنگ و برخی معادن بزرگ همچون سرب و روی انگوران ممنوع شده و معلوم نیست این ممنوعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
سازمان زمین شناسی
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور به عنوان علمی ترین و تخصصی ترین سازمان صاحب نظر در خصوص علوم مختلف زمین هرگز جایی را برای خبرنگاران در نظر نگرفته است. رئیس این سازمان که به جامانده از دولت خاتمی است هیچ علاقه یی به ارتباط با خبرنگاران نداشته و به همین خاطر است که معلوم نیست چه اتفاقی در این سازمان بزرگ علوم زمین می افتد.
خودروسازها
با تغییر مدیران عامل دو گروه بزرگ خودروسازی کشور هنوز پای هیچ خبرنگاری به جاده مخصوص کرج باز نشده است. جواد نجم الدین با وجود اینکه 9 ماه از حضورش در ایران خودرو می گذرد حتی برای یک بار هم با خبرنگاران نشستی برگزار نکرده است این در حالی است که مدیریت قبلی این شرکت به طور متوسط هر دو ماه یک بار به بهانه های مختلف پیش روی خبرنگاران قرار می گرفت و به پرسش های آنان پاسخ می داد. مدیریت جدید این شرکت به جای تعامل با رسانه ها و گفت وگو با آنان به شکایت از رسانه های منتقد پرداخته و اصرار دارد آنها را به دادگاه بکشاند. مدیرعامل جدید سایپا نیز معتقد است چون هنوز کاری نکرده لازم نیست به خبرنگاران گزارش بدهد در دوره مدیریت مهرداد بذرپاش نیز رسانه های اصلاح طلب در لیست سیاه قرار داده شدند و به کمتر مراسمی دعوت شده اند. این تنها چند نمونه کوچک از وضعیت حاکم بر وزارت صنایع و معادن در رودررویی با خبرنگاران است. این وضعیت در سازمان هایی همچون صنایع کوچک و شهرک های صنعتی، بانک صنعت و معدن، ذوب آهن اصفهان، شرکت ملی مس و شرکت آلومینیوم ایران نیز دیده می شود. به عنوان مثال از ابتدای آغاز به کار دولت نهم مدیرعامل شرکت ملی مس را از نزدیک ندیده ایم و او هرگز با خبرنگاران نشستی برگزار نکرده است.
تهدید با ابزار آگهی
از آنجا که وزارت صنایع و معادن و شرکت های زیرمجموعه آن از بزرگ ترین واحدهای تولیدی کشور هستند این وزارتخانه توانسته برخی از نشریات را با ابزار آگهی تنبیه یا تشویق کند به گونه یی که رسانه های منتقد کلاً از آگهی های این شرکت ها محروم شده ولی در عوض رسانه های حامی با ابزار آگهی مورد تشویق قرار گرفته اند. وزیر صنایع و معادن چندی پیش ملک دوست و همکار خود را به سمت رئیس شورای اطلاع رسانی این وزارتخانه برگزید تا شاید بتواند اوضاع نابسامان بحران خبر را در این وزارتخانه کمی سامان دهد اما آیا او که حتی سابقه یک روز خبر را هم ندارد خواهد توانست؟

حمله بی سابقه روزنامه رسالت به میرحسین موسوی

روزنامه رسالت در شماره امروز خود با بکار بردن الفاظی که تا کنون توسط این روزنامه سابقه نداشته به میرحسین موسوی حمله کرد.

به گزارش خبر آنلاین برخی الفاظ بکار رفته در سرمقاله روزنامه رسالت به شرح زیر است:"
میرحسین موسوی نامزد خسر الدنیا و الاخره انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در بیانیه ای عقده گشا ...با سخیف ترین و غیر انسانی ترین اوصاف به بسیج میلیونی ملت ایران حمله کرد.
... بیانیه تند موسوی علیه نیروی مردمی بسیج از حداقل فاکتورهای عقلانی و منطقی بی بهره است ...
این نگاه انحرافی ظلم های بسیاری را به بسیج ...وارد کرده است. چگونه میرحسین موسوی به خود اجازه می دهد به این سرمایه عظیم اجتماعی اینگونه بی محابا اهانت کند؟
موسوی خواسته یا ناخواسته و به بهای حمایت عده ای از دشمنان سی ساله انقلاب تمام اوصاف فوق الذکر را به ملت ایران نسبت داده اند. اوصاف و تشبیهاتی که لیاقت کسانی است که در سه دهه گذشته مقابل بسیج و تفکر بسیجی در کشور ایستاده اند."

سخنان انتقادی و غیرمنتظره بهرام بیضایی در یک جشنواره فیلم

بهرام بیضایی کارگردان نام آشنای کشورمان در مراسم اختتامیه پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم پروین اعتصامی وقتی به عنوان فیلمساز برتر انتخاب شد، جایزه خود را به "سوسن تسلیمی" هدیه کرد و حاضران را با یکسخنرانی کوتاه و انتقادی غافلگیر کرد.

به گزارش پارسینه بیضایی وقتی برای گرفتن جایزه بالای سن آمده بود، گفت:فیلم "باشو غریبه کوچک" تاحالا فقط دو جایزه گرفته، اولی را یه مجسمه ساز پراگی به من داد . فیلم را در جشنواره ای دیده بوده و سه مجسمه کوچک برای من و عدنان(بازیگر جنوبی فیلم) وسوسن تسلیمی ساخته بود و داده بوده به خسرو سینایی که به دست من برساند و این دومین جایزه این فیلم است و من این جایزه را تقدیمش میکنم به زنی که این نقش را بازی کرده، سوسن تسلیمی که به دلیل بی مهری ها ایران را ترک کرد و وقتی رفت چهار تا فیلم توقیفی داشت.این سخنرانی کوتاه و انتقادی سازنده "باشو غریبه کوچک" با تشویق حاضران روبرو شد.بنا بر نظرسنجی جشنواره فیلم پروین اعتصامی از 130 چهره فرهنگی، هنری فیلم "باشوغریبه کوچک" ساخته‌ی بهرام بیضایی به‌عنوان بهترین فیلمی که توانسته نقش اجتماعی زنان را منعکس کند، انتخاب شد.گفتنی است ایده اصلی فیلم "باشو غریبه کوچک" متعلق به سوسن تسلیمی است،او ایده فیلم باشو غریبه کوچک را در طرح کوتاهی، با بیضایی در میان می‌گذارد و او هم که در آن زمان در اندیشه ساخت فیلمی درباره بچه‌ها بوده، آن را می‌ پذیرد و پرورش می‌دهد: زنی گیلانی، بچه جنگ‌زده‌ای از جنوب را در پناه خودش می‌گیرد. باشو غریبه کوچک، در سال ۱۳۶۹ و در زمانی که سوسن تسلیمی در سوئد به سر می‌برد، پس از پنج سال توقیف، اکران شد.

مداحانی که قبل از دعاخواندن دستورکشتن می دهند


در حالی‌که تعدادی از مداحان مشهور تهران سرحلقه تحریک و هدایت لباس‌شخصی‌ها را در جنایات پس از انتخابات برعهده داشته‌ و برخی مداحان نیز، در دعای عرفه امسال اقدام به تهدید جهت اقدامات خودسرانه کرده‌اند، اطلاعات خبرنگار "آینده" حاکی از آن است که برخی از اعضای این حلقه، هم‌اکنون به دلیل قتل در زندان به سر می‌برند.به گزارش خبرنگار "آینده"، حلقه تعدادی از مداحان تهران که با ارتباطات گسترده سیاسی و اقتصادی، اقدام به سازماندهی گروهی از لات‌های تهران کرده و از این گروه به عنوان لباس‌شخصی در سرکوبی مردم و برخی جنایت‌ها نظیر مجتمع سبحان و کوی دانشگاه استفاده کردند، هم‌اکنون نیز که به دلیل سخنان صریح رهبر انقلاب در نهی این‌گونه اقدامات با بحران مواجه شده‌اند، تلاش می‌کنند با القای ناامنی و بحران، مجدداً فضا را ملتهب کنند.گفته می‌شود در حوادث پس از انتخابات، ح - م که باجناق ح – س یکی از مداحان مشهور تهران است به همراه ر – م از دوستان وی به اتهام اقدام به قتل فردی در خیابان یوسف‌آباد تهران در زندان به سر می‌برد. این دو نفر متهمند قتل را به وسیله یک اسلحه که از ح – س دریافت کرده بودند، انجام داده‌اند.اگرچه هنوز مشخص نیست این افراد با دستور چه شخصی مسلح شده و اقدام به قتل کرده‌اند، اما شنیده‌های خبرنگار آینده حاکی از آن است که سرحلقه مذکور به تعدادی از عوامل خود دستور داده است پس از آزادی این افراد، از آن‌ها مانند قهرمان تجلیل شود!تحریک به انجام خشونت توسط مداحان تلویزیونی و اقدام به قتل به وسیله سلاح گرم غیرمجاز در حالی انجام می‌شود ه مطابق با کلیه فتاوای شرعی و قوانین اسلامی مجازات اعدام بر مرتکبین و حبس‌های طولانی مدت برای تحریک‌کنندگان و مباشرین را به دنبال دارد.


اختصاصی / آخرین نامه ساسان آقایی روزنامه نگار دربند خطاب به مردم ایران

شبكه جنبش راه سبز(جرس):ساسان آقايي روزنامه نگاري كه از يكشنبه هفته گذشته در بازداشت نيروهاي امنيتي به سر مي برد حدود سه ماه پيش با نگارش نامه اي خطاب به ملت ايران از ديدگاه ها و عقايد خود پيش از بازداشت احتمالي دفاع كرده و از مردم خواسته بود كه هر گونه ابراز ندامت و پشيماني او در زندان را باور نكنند.

به گزارش جرس نامه سرگشاده اين روزنامه نگار بدين شرح است:
"به نام او که یاور همیشگی است"
مخوان ای جغد شب لالایی شوم
که پشت پرده بیدار است خورشید
هوشنگ ابتهاج
به تمام هم‌میهنانم؛

اکنون که این نامه سر گشوده می‌شود، من نیز به مانند ده‌ها رفیق دیگر و سدها شهروند این ملک در اندرونی‌های ناکجاآبادی "ویران" ناخواسته دربندم و شام را به انتظار پیک آزادی سحر می‌کنم و گویی این پیک خوش خبر را هرگز دسترسی نیست. این نامه را در روزهایی نوشتم که یکایک دوستان و همکاران تنها به جرم "نوشتن" و "اندیشه کردن" دستگیر می‌شدند و سر از همان جایی درمی‌آوردند که امروز من نیز گرفتار آنم و این گرفتاری از آن بابت است که درس بگیریم و عبرت پیشه کنیم تا جز به کام آقایان نگوییم و نخوانیم و ننویسیم و در یک واژه زندگانی نکنیم که اگر به از این بود، چه جای بردن و تاختن بر قلم‌به‌دستان و فرهیختگان این بوم می‌ماند؟
باری مردم؛
ما و شما گناهی نداریم جز بی‌گناهی، جرم‌مان این است که "حق" را خواستاریم و به بازخواست ناحق ایستاده‌ایم و چه جای شگفت که در چنین حکومتی ستم‌دیده را به جای ستمگر کیفر دهند. این نامه یک سند روشن رواج چنین بی‌عدالتی ژرف و دردناکی است که نویسنده‌ی آن بی‌هیچ اتهام و جرمی اکنون به مسلخ برده شده تا شاید که یا خاموش شود و سکوت برگزیند و سر به زیر افکند و یا زیر مهرورزی چماق علیه هستان و نیستان، آن‌چه بوده و نبوده، باور داشته و نداشته اعتراف کند.پیش از بافته شدن این تار و پود‌های دروغ، بهتر دیدم که در پیشگاه ملت ایران هم به آن‌چه که کرده‌ام «اعتراف» کنم و هم پیشاپیش از آن‌چه که ممکن است از این پس روی دهد، پوزش بخواهم. در ابتدا اما گویا لازم است تا با بانگی بلند و فریادی رسا به تمام مخاطبان این نامه بگویم که نه تنها از گذشته‌ی خود، تلاش و باورهایم هرگز و هیچ‌گاه شرمسار و پشیمان نبوده‌ام که همآره با افتخار از آن یاد می‌کنم. آن‌چه تا به امروز از من خوانده‌اید و شنیده‌اید، همگی دیدگاه‌های راستین من است و اگر از این پس یک «ساسان آقایی» شکسته و در هم تکیده را به نمایش درآوردند که آرا و نظرهایش را پس بگیرد، باور نکنید! این‌ها جز یک خیمه‌شب‌بازی نخ‌نما شده چیز دیگری نیست.کسانی که مرا می‌شناسند، می‌دانند که جز روزنامه‌نگاری در این سرزمین هیچ شغل دیگری نداشته‌ام و همآره به این قلم افتخار کرده و می‌کنم و خواهم کرد. چه کسی است که نداند، آرمان من و میلیون‌ها من دیگری که اکنون در یک مای سبز بزرگ چکیده شده، "ایرانی آزاد" است که از وزش نسیم خوشایند آزادی، آباد هم می‌شود. پدران و مادران ما ایرانی می‌‌خواستند؛ بدون استبداد، بدون پیشوا، بدون زندان، بدون شکنجه، بدون ساواک، سرزمینی که بشود در آن نفس کشید و با صدای بلند گفت و شنید و خواند و عاشق شد و نهراسید از این همه، اما افسوس که سی سال از این رویا گذشت و به بار ننشست تا نسل ما نیز هنوز در پی اندر خم کوچه‌ی والدینش باشد. ما اگر نوشتیم برای رسیدن به ایرانی چنین سرافراز و سربلند بود و از این خوان که بگذریم، باز هم سرنوشت را از نو بازخواهیم نوشت آن‌قدر که این قلم به جان آید.اکنون که به کارنامه‌ی خود از آغاز دهه‌ی 80 به این سو می‌نگرم، خرسندم که قلم من تنها و تنها در راه خدمت به این ملک و مردمانش چرخیده و همآره مدافع و پشتیبان «حقوق بشر» و نه «حقوق مهتر» بوده، هرگز به پرده‌دری علیه حریم خصوصی مردم نیالوده و هیچ‌گاه به حریم مقدسات راستین آنان و نه ارزش‌های ساختگی وارد نشده است. در انتخابات اخیر نیز راهی که من و دوستان دیگری نیز به خیراندیشی آن گمان داشتیم در ابتدا با انتخاب نهایی اصلاح‌طلبان تفاوت داشت و به شکلی آشکار در ماه‌های مانده به انتخابات این دیدگاه‌ها انتشار می‌یافت که نتیجه‌ی یک تفاهم جمعی بود.
ببينيد آن‌ها چه می‌کنند؟
صندوق‌های رای ملت را در کتاب‌خانه‌ها و زیرزمین‌‌ها مخفی ساختند و پس از این شورش نابخردانه علیه دموکراسی حداقلی بود که من نیز به ذره‌ای در میان خیل انبوه شهروندان شریف این کشور بدل شدم. اگر در تجمعی شرکت داشتم، بنا به حق و اختیاری بود که اصل 27 قانون اساسی این مملکت در اختیار شهروندانش می‌گذاشت و به‌شکلی بدیهی هیچ حکومت بنیان یافته از قانونی اساسی نمی‌تواند مردم را از حقوقی که همان قانون تعیین کرده، محروم سازد. اگر نامه‌ای را امضا کردم، جز با در نظر داشتن حقوق بشر، رستگاری ایران، بحران سیاسی موجود و سرانجام قانون اساسی کشور نبود که تایید می‌کند؛ «هيچ‏ مقامي‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور آزادي‌هاي‏ مشروع‏ را، هر چند با وضع قوانين‏ و مقررات‏ سلب‏ كند». خشنودم که در تمام این سال‌ها تنها به رسالت روزنامه‌نگاری خود پرداخته‌ام و از آن‌جا که اصل 24 قانون اساسی می‌گوید: «نشريات‏ و مطبوعات‏ در بيان‏ مطالب‏ آزادند مگر آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ يا حقوق‏ عمومي‏ باشد» نه‌تنها مطالبی علیه اسلام و حقوق عمومی ننوشته‌‌ام که بیش‌تر آن‌ها در راستای دفاع از حق عمومی ملت ایران و پشتیبانی از «آزادی و عدالت» تصریح شده در تمامی ادیان الهی بوده و در این رسالت نیز تا به آن‌جا کوشا بودم که اگر برخلاف قانون اساسی، تیغ سانسور بر گرده‌ی روزنامه‌ها سنگینی می‌نمود، بدون کوچک‌ترین چشم‌داشتی مطالب را در فضای اینترنت به داوری همگانی سپردم.هم‌میهن ارجمندی که این نامه را می‌‌خوانید، لازم است بدانید که تنها محل درآمد من تا به امروز دستمزد ناچیز روزنامه‌‌های داخل کشور بود و حتا یک شاهی پول سیاه هم از رسانه‌های اینترنتی و سایت‌های و رادیوها و تلویزیون‌های خارج از کشور دریافت نکرده‌ام. خوش‌بختانه تا به امروز هرگز ملاقاتی با فردی خارجی نداشته‌ام و به همین ترتیب برای آن‌چه که تیغ‌کشان شب‌پرست آموزش «انقلاب مخملین» می‌خوانند، پاسپورت سفر در اختیارم نبود. اتهام احتمالی «ارتباط با رسانه‌های بیگانه»‌ی بنده نیز چنان دارای بنیانی قوی و راستین است که برادران هر چه گشتند، آثاری از گیرنده‌ی ماهواره‌ای نیافتند و گویی از این که ماهواره‌ای در کار نبود بسیار نیز ناخشنود بودند! از سوی دیگری، من با وجود ایمان راسخ به کار گروهی و سازمان‌یافته هرگز عضو حزب، دسته، جمعیت، تشکل و یا گروهی نبوده‌ام و فعالیت‌های خود را مستقل از هر نهاد دیگری دنبال می‌کردم.شاید من را چونان بسیاری دیگر با اتهام کلی و مخدوش «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت و بکوشند زیر فشار خرد کنند اما باور دارم و ایمان که هیچ‌گاه و در هیچ زمانی حتا یک گام کوچک علیه امنیت ملی کشورم برنداشته‌ام. اگر به کوشش‌های رسانه‌ای و حقوق بشری من اشاره کنند، شما را به داوری می‌گیرم که این چه نسخه‌ی شگفت‌انگیزی از امنیت ملی است که با نوشتن و اندیشیدن و فکر کردن و ابراز عقیده دچار مشکل می‌شود؟ آیا این «امنیت ملی» که این‌ها مدافع آن شده‌اند، در حقیقت پوششی برای حفظ امنیت آقایان نیست؟ بدانید که شاید من یا دوستان دیگری را به چنین اتهامی حتا پای میز بی‌دادگاهی بکشانند اما در حقیقت محاکمه‌گران خود علیه امنیت ملی اقدام می‌کنند، این را مرور کارنامه‌ی تکاتک ما نشان می‌دهد.به گواهی همین کارنامه، پیشنیه قابل دسترسم با یک جستجوي ساده که شمه‌ای از آن در این مجال رفت، اکنون بسیار شادمانم که می‌توانم در پیشگاه ملت و وجدان خویش از تمامی آن‌چه که کرده‌ام، دفاع کنم و باشد که روزگاری کلیدداران بی‌وجدان این سلول نیز به خود آیند و این فرزند کوچک ایران زمین را رها سازند، هر چند که آزادی از زندان همراه با اندوه یاران دربند مانده است و غم بزرگ بازگشت به زندان بزرگی با نام ایران. برای پایان دادن به این داستان تلخ باشد این امیدمان که به‌زودی بازمی‌گردیم و دوشادوش یک‌دیگر دیوارها را کلنگ می‌کوبیم. فرزندان "ایران فردا" حق دارند تا در دشتی سبز و آزاد جست‌وخیز کنند و اگر بهای این رویا به زنجیر کشیدن ما باشد، چه باک؛ خواهرم، برادرم، پدر و مادرم!
شهریور 88
ساسان آقایی روزنامه‌نگار مدافع حقوق بشریت و شهروند ایران زمین
به شهر برگردیم
به این دیار نیاز
نیازمند رهایی
نیازمند امید
سبد سبد ز هواهای تازه هدیه بریم
سبد سبد گل شادی
نسیم آزادی
حمید مصدق

قالیباف:احمدی نژادگران گفته،مترو40میلیارد

در حالیكه دكتراحمدی نژاد در گفتگو با شبكه تهران هزینه احداث یك كیلومتر مترو را صد میلیارد اعلام كرده بود شهردار تهران با اشاره به اینكه ساخت هر كیلومتر مترو اعم از حفاری، نصب، ریل‌گذاری، نصب تجهیزات، خرید واگن و ایستگاه‌ها40 میلیارد تومان‌هزینه دارد، گفت: برخی ارقامی كه اعلام می‌كنند، درست نیست.محمدباقر قالیباف در مراسم افتتاح 50 پروژه عمرانی در شمال غرب تهران با اشاره به اینكه توسعه مترو یكی از ضرورت‌های شهر تهران است، گفت: چه كسی است كه نداند، روزی كه بنده مدیر شهر شدم؛ مجموعه مترو قابل بهره‌برداری در تهران 67 كیلومتر بود، یعنی در طول 25 سال فقط 67 كیلومتر مترو ساخته شده بود. شهردار تهران ادامه داد: میزان توسعه مترو امروز كاملاً مشخص و روشن است و احتیاج به گفتن بنده ندارد. وی با اشاره به اینكه مردم ما فهیم هستند و از فكر و ذهن خود استفاده می‌كنند، گفت: آنها به ظاهر توجه نمی‌كنند و خوب و بد را از هم تشخیص می‌دهند. قالیباف با اشاره به اینكه در طول سال‌های گذشته در هر سال 5/2 كیلومتر مترو ساخته می‌شد، گفت: من به شهروندان تهرانی قول دادم كه سالی 15 كیلومتر مترو در تهران ساخته شود و در 2 سال گذشته این امر تحقق یافت. به گفته شهردار تهران، مترو از منتها‌الیه شرق (بلوار افسریه) تا شهرك اكباتان، تونل، ایستگاه و ریل‌گذاری شده است. قالیباف ادامه داد: اگر واگن‌ها تهیه نشده است باز مكلف هستیم واگن‌ها را خریداری كنیم. شهردار تهران ادامه داد: توان فنی در كشور ما امروز بسیار زیاد است و ما حتی می‌توانیم سالانه 25 تا 30 كیلومتر مترو در تهران بسازیم. قالیباف با بیان اینكه امروز در مجموعه مترو با همكاری بخش‌های دیگر واگن‌ها و لوكوموتیوها در داخل كشور ساخته می‌شود، گفت: از ماه آینده تعدادی واگن وارد خطوط مترو می‌شود كه ساخت داخل است.
* هزینه ساخت و تجهیز هر كیلومتر مترو 40 میلیارد تومان است
شهردار تهران با اشاره به اینكه خط 7 مترو در شهرك غرب با قدری تأخیر روبه رو شده است، گفت: قرار بود برای این خط دستگاه‌های مكانیزه‌ای خریداری شود كه خرید آنها قدری زمان‌بر شد. قالیباف با اشاره به اینكه 2 دستگاه مكانیزه حفاری خریداری شده است، گفت: این دستگاه قادر است روز 15 كیلومتر حفاری كند. به گفته شهردار تهران خط 7 مترو در شمال غرب به منتها‌الیه جنوب شهر می‌رود. قالیباف با اشاره به اینكه ساخت هر كیلومتر مترو اعم از حفاری، نصب، ریل‌گذاری، تجهیزات، خرید واگن، ایستگاه‌ها فقط 40 میلیارد تومان‌هزینه دارد، گفت: برخی ارقامی كه اعلام می‌كنند، درست نیست.
* تهران دچار مشكلات جدی و اساسی است
شهردار تهران با اشاره به اینكه مجموعه همكاران من در شهرداری و شورای اسلامی شهر تهران تلاش می‌كنند تا رضایت شهروندان را كسب كنند، گفت: باید تلاش كنیم در این فرصت و عمری كه داریم، رفاه و آسایش شهروندان را فراهم و آگاهی و معرفت را در شهر تهران گسترش دهیم. شهردار تهران ادامه داد: كلانشهر تهران دچار مشكلات جدی و اساسی است و عقب‌ماندگی‌های بزرگی در این شهر وجود دارد. وی با بیان اینكه برای رفع این مشكلات نیازمند زمان زیادی هستیم، گفت: بر این باور هستیم كه ظرفیت لازم در شهر وجود دارد و اگر با دقت، اخلاص، بدون سعی و خطا و با همكاری، همدلی و با دخالت مردم در اداره امور شهر می‌توانیم بسیاری از مشكلات را برطرف كنیم. قالیباف با اشاره به اینكه تمام تلاش ما در شهرداری تهران این است تا بتوانیم كارهای كوچك و پیش‌پا افتاده تا كارهای بزرگ در مقیاس بین‌المللی را انجام دهیم، گفت: باید گام‌های اساسی در توسعه شهر برداشته شود.
* كارها در شهر تحت كنترل مدیریت شهری است
شهردار تهران با اشاره به حضور چهارساله خود در مدیریت شهر تهران، گفت: با صداقت تمام عنوان می‌كنم كه مجموعه فعالیت‌ها در شهر در كنترل مدیریت قرار دارد. وی اضافه كرد: با برداشتن گام‌های جدی می‌توان مشكلات اساسی را در شهر برطرف كرد. قالیباف با اشاره به اینكه در این مدت چهار سال به مسائل خدماتی و عمرانی در سطح شهر توجه كردیم، گفت: هر انسان منصفی كه در شهر قدم بردارد اعتراف می‌كند كه در شهر اتفاقات خوبی رخ داده است. شهردار تهران با اشاره به اینكه جنوب شهر تهران محروم‌تر از شمال شهر است، گفت: شرق تهران نیز محروم‌تر از غرب است و ما تمام تلاش خود را می‌كنیم تا جنوب و شرق تهران را آباد‌تر كنیم البته این بدان معنا نیست كه از شمال و غرب تهران غافل شویم.
*قالیباف دوست ندارم در دل و كنم و بگوییم چه مشكلاتی در شهر وجود دارد
وی با بیان اینكه هیچگاه دوست ندارم در و دل كنم و بگویم چه مشكلاتی در شهر وجود دارد، گفت: بنده كه مدیریت شهر را پذیرفته‌ام باید پاسخگوی نیاز مردم باشیم و مشكلات را در سینه خود نگاه دارم.
* به برج میلاد توجه خاصی نشد
شهردار تهران ادامه داد: به برج میلاد توجه كنید به جرئت می‌توانم بگویم اگر قرار بود با روند سال‌های گذشته این پروژه ساخته می‌شد، 15 سال آینده نیز افتتاح نمی‌شد. وی با اشاره به افتتاح برج میلاد، گفت: این پروژه آن‌طور كه باید انعكاس پیدا نكرد و توجه خاصی به آن نشد. شهردار تهران افزود: تلاش من و همكارانم بر این است تا كارهای نیمه‌تمام را به اتمام برسانیم.
* تونل توحید هفته آینده افتتاح می‌شود
قالیباف در بخش دیگر سخنانش با اشاره به ساخت تونل توحید، گفت: بالغ بر 30 سال بود كه مسئولان تصمیم داشتند این تونل را بسازند ولی هر بار به دلیل تصمیم‌گیری و مشكلات مالی این موضوع به تأخیر می‌افتاد. وی با اشاره به اینكه در گذشته گزینه‌‌هایی همانند تونل، تقاطع غیر همسطح و ... برای این مسیر در نظر می‌گرفتند، گفت: همین موضوع باعث تأخیر در ساخت شده بود. شهردار تهران اضافه كرد: ولی ما پذیرفتیم سنگین‌ترین سازه شهری را با دهانه 35 متر و 6 لاین رفت و برگشت ظرف 28 ماه ساختیم. قالیباف به تونل رسالت كه ساخت آن 11 سال طول كشیده بود اشاره كرد و گفت: ساخت آن تونل بسیار زمان بر شده بود. به گفته شهردار تهران، تونل توحید 3 برابر رسالت و ظرف 28 ماه به نتیجه رسید و هفته آینده در روز عید غدیر این تونل افتتاح و آماده بهره‌برداری می‌شود. قالیباف با اشاره به اینكه بالغ بر 5 هزار نفر به صورت 3 شیفت در این پروژه فعالیت می‌كنند، گفت: كارهای خوبی در داخل این پروژه انجام شده است.
* قصد ارائه آمار و ارقام ندارم؛ چرا كه آمار و ارقام اعتباری ندارد
قالیباف در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینكه رویكرد ما در شهرداری تهران این است كه علاوه بر خدمات كاربردی به روح و روان شهروندان نیز توجه كنیم، كنیم گفت: توجه به مسائل تربیتی، اوقات فراغت، كاهش اضطراب از جوانان یكی از ضرورت‌هاست چرا كه در كلان‌شهر تهران آلودگی، ترافیك و فشار اقتصادی زیادی شهروندان دارد. شهردار تهران با اشاره به اینكه در بحث ورزشی، مذهبی، اتفاقات خوبی رخ داده است، گفت: آمار و ارقام نمی‌خواهم ارائه كنم چرا كه آمار و ارقام اعتباری ندارد.
* 500 زمین چمن در تهران ساخته شد
وی با بیان اینكه در چند سال گذشته فقط 30 تا 40 زمین چمن در تهران وجود داشت، گفت: امروز بالغ بر 500 زمین چمن در تهران وجود دارد. قالیباف ادامه داد: در برخی از مناطق تهران بیش از 35 زمین چمن به اندازه زمین‌ چمن‌های گذشته شهر تهران وجود دارد.
* ساخت بیش از 40 مسجد در تهران
به گفته شهردار تهران بیش از 40 مسجد به طور مستقیم توسط شهرداری ساخته شده است. وی به توسعه سینماها توسط شهرداری تهران اشاره كرد و گفت: در اقتصاد سینماها تأثیرگذار بوده و اقدامات بسیار خوبی انجام داده‌ایم.
* تپه‌های عباس آباد قطب فرهنگی می‌شود
قالیباف در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تپه‌های عباس‌آباد، گفت: در وسط شهر در حال ساختن مجموعه فرهنگی هستیم كه تا 2 سال آینده این مجموعه به پایان می‌رسد. وی با اشاره به اینكه تپه‌های عباس‌‌آباد به عنوان قطب فرهنگی شهر خواهد بود، گفت: این مركز تفرج‌گاهی برای شهروندان خواهد بود. شهردار تهران با اشاره به ساخت باغ موزه دفاع مقدس، كتاب و بزرگترین تالار شهر با ظرفیتی بالغ بر 5 هزار نفر در این مجموعه، گفت: فضای فرهنگی با این اقدامات توسعه بیشماری خواهد یافت.
*باغ موزه دفاع مقدس امسال افتتاح می‌شود
شهردار تهران از افتتاح باغ موزه دفاع مقدس در تپه‌های عباس‌آباد تا پایان سال خبرداد و گفت: این باغ موزه، مجموعه ماندگاری برای تمام افتخارات ملت ایران در دوران دفاع مقدس است.
* رود دره‌ها در گذشته به جای فرصت، تهدید بودند
قالیباف در بخش دیگری از سخنانش به رود دره‌های تهران اشاره كرد و گفت: تهران 7 رود دره دارد كه از منتهی الیه غرب تا شرق تهران وجود دارد ما نباید از موضوع رود دره‌ها غافل باشیم و یكی از برنامه‌های جدی ما جلوگیری از ساخت و ساز‌های غیر مجاز در ارتفاعات البرز است. شهردار تهران با اشاره به اینكه بخشی از رود دره‌ها سال آینده افتتاح می‌شود، گفت: اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته‌اند. وی با اشاره به اینكه رود دره‌ها فرصت طلایی برای تفرج شهروندان است، گفت: متأسفانه در گذشته این رود دره‌ها به جای فرصت تهدید بودند زمانی كه بنده مسئولیت در نیروی انتظامی داشتم می‌دانستم چه آسیب‌هایی در این رود دره‌ها وجود دارد كه خانواده‌ها جرئت عبور از كنار آن را ندارند. قالیباف افزود: در حال حاضر با همكاری سازمان‌های مختلف این رود دره‌ها را ساماندهی می‌كنیم.
* بوستان نهج‌البلاغه آماده بهره‌برداری شد
شهردار تهران به بوستان نهج‌البلاغه كه آماده بهره‌برداری شده است اشاره كرد و گفت: باید بتوانیم در عرصه فرهنگی سازه‌های ماندگاری ایجاد كنیم. قالیباف با اشاره به اینكه این بوستان 50 متر اختلاف سطح دارد، گفت: از سخت‌ترین نقطه شروع به ساماندهی رود دره‌ها كرده‌ایم. وی افزود: فاز دوم این پروژه سال آینده افتتاح و آماده بهره‌برداری می‌شود.
* ساختمان غیر استاندارد در برخی از مناطق شهر وجود دارد
شهردار تهران در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ساخت و سازهای غیر مجاز در برخی از مناطق، گفت: شهرداری تهران به شدت جلوی این موضوع را گرفته و با هر گونه ساخت و ساز غیرمجازی برخورد می‌كند البته در برخی از مناطق ساخت و سازهای غیراستانداردی وجود دارد كه جلوی آن نیز گرفته می‌شود.

مادران شهدا و زنان شجاع در پارك لاله ,خاري در چشم ديكتاتور


با توجه به نزدیک شدن به 16آذر شیوه برخورد با تجمع مادران شهدا و مادران بازداشتيان اخير توسط ماموران سركوبگر انتظامي جدي تر شده است و اجازه تجمع به اين مادران داده نميشود, اما با این وجود اين مادران و زنان شجاع با اتحاد به راه خود ادامه داده و همچنان تجمعات خود را برگزار مينمايند, در تجمع اين هفته مادران , تعداد نیروها بیش از هفته های قبل بود و مزدوران لباس شخصی هم بسیار پررنگ تر از قبل در صحنه حضور داشته و با مادران و زنان برخورد ميكردند.همچنين در موردي هم اين ماموران قصد بازداشت يكي از تجمع كنندگان را داشتند كه با اصرار و ممانعت مادران و تجمع كنندگان اين امر صورت نگرفت

شعار نویسی دانشجویان شجاع و دلیر دانشگاه کردستان















ملتی که از مرگ نمی ترسد هرگز نمی میرد




خطاطی، مشهد، آذر۸۸


«جانم فدای ایران»، «جنبش سبز»، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی»،

در مشهد بیشتر دیوارنویسی‌ها اول صبح روز بعد پاک می‌شوند. یعنی یک روز بیشتر دوام ندارند. ولی این یکی یک هفته موند!

بهزاد:مرخصی ام گرانترازهتل 7ستاره


بهزاد نبوی، با اشاره به 800میلیون وثیقه برای مرخصی ده روزه‌اش در جمع سیاسیونی كه به دیدارش رفته بودند، گفت:«اگر هتل 7ستاره هم می رفتم اینفدر پول خرج نمی‌شد، آقایان شب قبل آزادی از من خواستند امضاء دهم كه فعالیت‌های سیاسی و مصاحبه‌های خود را تا دادگاه تجدیدنظر كنار بگذارم.به گزارش سایت سلام خیابان سرو شرقی روز عید قربان شاهد رفت وآمدهای یاران انقلاب برای دیدار با بهزاد نبوی یكی از قربانی‌های انتخابات 22 خرداد بود. منزل كوچك بهزاد نبوی آنقدر شلوغ شده بود كه جا برای نشستن نبود از زنگنه و حجتی تا عبدالله نوری و حبیب‌الله پیمان‏ همه بودند و یكی از حضار به طنز گفت كه ای كاش آقای نبوی با پول‌های پتروپارس یك خانه بزرگتر می خریدند!بهزاد نبوی با اینكه لاغر شده بود اما لبخند همیشگی اش را همراه داشت و وقتی روبوسی و خوش‌آمدگویی‌های‌اش با میهمان‌ها تمام شد اولین جمله ای كه به عنوان درد دل گفت و سوزی از درون داشت این بود كه؛«من بگویم در زندان كجا بودم؟ در زندان رژیم ستمشاهی بودم؟چه بگویم؟آن آقایان شده‌اند مدافع نظام، انقلاب و امام و من و امثال من شده‌ایم ضد نظام؟» اینجا بود كه حبیب الله پیمان گفت:«آقای نبوی مهم این است كه ملت ایران شما را مجرم نمی‌داند.» و مهندس زنگنه هم به طنز گفت كه‎؛ نگران جرم بند آوردن ترافیك شما بودم چون فكر كنم 15سالی حبس داشت و بهزاد در پاسخ بیان كرد كه گویی از این یك جرم تبرئه شده است.وی با اشاره به 800میلیون وثیقه برای مرخصی ده روزه‌اش گفت:«اگر هتل 7ستاره هم می رفتم اینفدر پول خرح نمی‌شد، آقایان شب قبل آزادی از من خواستند تا امضاء دهم كه فعالیت‌های سیاسی و مصاحبه‌های خود را تا دادگاه تجدیدنظر كنار بگذارم و با احزاب و گروه‌ها تماس نگیرم من هم نپذیرفتم وقتی معامله جوش نخورد 10روز مرخصی دادند،»وی درخصوص اسناد محرمانه‌ای كه می‌گویند از منزل‌اش كشف شده گفت:«مثلا گزارشی را كه یكی از مدیران تاسیسات دریایی در دوران مسولیتم درباره پیشرفت كار به من داده بود را اسناد محرمانه می دانند، خب من باید آن را چه كار می كردم؟باید گزارشی كه آن شخص داده بود به شخص من، به چه سازمان یا نهادی تحویل می‌دادم؟، یا برگه خبری كه خودم كنار آن نوشته بودم محرمانه را و به تعدادی از دوستان برای مطالعه داده بودم را می گویند اسناد محرمانه؛ گفتم این محرمانه نیست من خودم كنارش نوشته‌ام محرمانه!!! برای اینكه به هركسی ندهند.»نبوی در حالی در تمام طول این دید وبازدیدها لبخند بر لب داشت كه طی روزهای آینده باید قلب خود را بار دیگر به دست جراحان بسپارد. عبدالله نوری، حجتی، خسرو تهرانی، حبیب الله پیمان، مرضیه مرتاضی لنگرودی، مادر سهراب اعرابی، حجت الاسلام مقدم، مرتضی مبلغ و تعدادی دیگر از فعالین سیاسی و اصحاب رسانه در منزل وی حضور داشتند.