۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

توهین به دختر شهید باکری

در همایشی که با عنوان «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» توسط بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم انسانی برگزار شد مسئول بسیج دانشجویی این دانشکده به دختر شهید باکری اهانت کرد.آسیه باکری فرزند شهید حمید باکری که در محل این نشست حاضر شده بود در سخنانی گفت: آیا این تصویری است که از پدر و عموی من ساختید؟ عموی من آدم مؤدبی بود، دروغگو نبود، فحش نمی‌داد، تهمت نمی‌زد و کار خود را در نزد همگان بوق و کرنا نمی‌کرد.وی با اشاره به اینکه چه کسی می‌گوید باکری‌ها می‌خواستند همه را محدود کنند؟ خاطرنشان کرد: پدر و عموی من همانطور بودند که همه آنها را دوست داشتند اما مادر و زن عموی من سخنانی را گفتند و آنها را به سقف بستند.فرزند شهید باکری در ادامه تصریح کرد: محصولی در ارومیه پدر مرا از سپاه اخراج کرد و وقتی پدر من شهید شد محصولی در مراسم ختم پدرم خطاب به عمویم گفت: “‌آیا حمید باکری واقعا شهید شده است؟ ”
آسیه باکری افزود: طبق گفته‌های مادر و عمه‌هایم، عمویم اگر در حال حاضر زنده بود این برخوردهایی که در خیابان‌ها انجام شد را برنمی‌تافت.وی با اشاره به اینکه ما به غیر از امام خمینی(ره) فرد دیگری را نمی‌شناسیم، خاطرنشان کرد: پدرم در وصیت خود خطابش روی به احسان و آسیه (دختر و پسرش) است و شما را خطاب قرار نداده است که در این بین یکی از دانشجویان که از لحن سخنان دختر باکری ناراحت شده بود با یکی از دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه تهران به صورت لفظی درگیر شد و آسیه باکری فرزند شهید حمید باکری پس از سخنرانی خود محل نشست را ترک کرد.طبق آنچه خبرگزاری فارس از این همایش حاشیه نگاری کرده ،بعد از سخنان آسیه باکری ، وحید اشتری مسئول بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سخنانی گفت: خطاب به دختر شهید باکری می‌گویم آیا بد نیست که در انتخابات خانواده شهدا شقه شقه شوند؟ ما شهیدان را قبول داریم و شما گفتید، شهید باکری فحش نمی‌داد اما دیدیم که صانعی چطور فحش‌کاری را بلد است و شما از وی حمایت می‌کنید.وی با ادامه توهین های خود به فرزند شهید باکری اظهار داشت:‌ شهید باکری در وصیت خود خطاب به مردم بیان داشت، بعد از جنگ مردم سه دسته می‌شوند و حال با جریانی که راه انداخته‌اید شما با اوباما و پرز هم کاسه شده‌اید.مسئول بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: عده‌ای منتظری و هاشمی رفسنجانی را در این نشست مطرح کردند اما بدانید ولی فقیه زمان ده بار خط قرمز را برای هاشمی رفسنجانی مشخص کرده است و حیف است که از تریبون آزاد بسیج وقت خود را در خصوص صحبت درباره هاشمی رفسنجانی و منتظری هدر دهیم. خانواده مهدی و حمید باکری به همراه برخی از اعضای خانواده شهید همت در انتخابات اخیر از میرحسین موسوی حمایت کرده و در ستاد انتخاباتی نخست وزیر امام (ره) فعال بودند. پیش از این نیز آسیه باکری در گفت و گویی گفته بود:«چگونه است کسانی که ۳۰ سال چه خوب و چه بد برای این انقلاب زحمت کشیده اند، یک شبه ضدانقلاب می شوند؟ پسر شهید بهشتی یک شبه بد می شود؟ من با دروغگویی به مردم مخالفم چون پدرم دروغگو نبود. پدر من به این دلیل به شهادت رسید که مردم آزاد باشند. کسی هرگز از پدر یا عموی من نشنیده که به دلیل اعتقادات و مذهب شان به کسی سخت بگیرند یا عنوان کنند چون من این گونه فکر می کنم شما هم باید همانند من بیندیشید و اعتقادات من را دنبال کنید.»وی در آن مصاحبه به حوادث بعد از انتخابات اشاره کرده و گفت:«پدر من شهید نشد که نیروهای ویژه اقدام به ضرب و شتم من با باتوم بکنند. شهید همت نرفت که فرزند و همسرش را ضرب و شتم کنند. آنها انقلاب نکردند و این همه هزینه پرداخت نکردند که وضعیت این گونه شود.»باکری این سوالات را مطرح کرده بود که چگونه است ما که خانواده شهدا هستیم، یک شبه می شویم برانداز؟، و متهم به مصاحبه با رسانه های بیگانه می شویم؟ من نمی دانم چرا تا این حد به شعور ما توهین می شود؟ زمانی که مردم موضع گیری مادرم را دیدند متوجه شدند ما در چه جبهه یی هستیم. فهمیدند ما مخالف تحمیل مسائل به مردم هستیم. من به دنبال پاسخ هستم. واقعاً دچار سردرگمی شده ام. ما این میزان مصیبت و سختی را تحمل نکردیم که ضدانقلاب ها بیایند و بگویند دیدید چگونه با مردم رفتار کردند. دیدید به شما گفتیم که در نهایت انقلاب، این گونه می شود؛ کسانی که ما در مقابل آنها ایستادیم. تمامی اقدامات نامناسب دیگران را توجیه کردیم اما مگر حوادث این روزهایی که سپری شد، قابل توجیه است؟فرزند شهید حمید باکری درباره پدرش نیز گفته بود:«من خوشحالم که پدرم نیست این روزها را ببیند. تمامی باورهای من در این سال ها شکسته شد. در واقع نظام جمهوری اسلامی که من نوعی می توانستم مدافع آن باشم، ذره ذره مدافعانش را از دست داد. این همه هزینه پرداخت کرد که چه چیزی را به دست بیاورد؟ شاید اگر پدر و عموی من هم این روزها بودند مجبور می شدم در زندان به ملاقات شان بروم یا اعترافات شان را از تلویزیون ببینم. مردم این روزها به خوبی دروغ را از راست تشخیص می دهند.»

هیچ نظری موجود نیست: