۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

نامه همسر مرتضى الويرى همزمان با چهلمين روز بازداشت او

(دلنوشته)
همسرعزيزم در وجودم جارى باش که نبودنت را هيچکس و هيچ چيز پر نخواهد کرد.مرتضى عزيز و مهربانم! شايد امروز اولين بار باشد که بدينگونه به همه جهانيان مى‌گويم که چقدر بيشتر از هميشه دوستت دارم.چگونه قلم و بيان مى‌تواند اربعين فراقت را شرح دهد! آرى راستى امروز 40 روز از جدايى ظاهرى من و تو گذشت.چه شب‌ها و روزهايى بدون تو و با ياد تو سپرى شد.
40 شبانه روز فراق تو و شناخت بيشتر تو وصف بزرگى و بزرگوارى و عظمت تو را بيش از پيش ازهمه شنيدم. دوستان و ياران و اقوام مى‌گفتند و من اشک مى‌ريختم به ياد اين عبارت از نامه مولى متقيان به مالک اشتر افتادم که: «خدا از زبان بندگانش از تو ياد مى‌کند».راستى خوشا به حال مادر سالخورده‌ات که چنين وجود بزرگى را در بطن خويش پرورش داد و اکنون رنجور از بيمارى قلبى در بستر، چشم به راه آمدنت است.حقيقتا همه اوصاف دوازده گانه مومنان و بندگان خاص خدا را که استاد قرآن در تفسير سوره فرقان بيان مى‌کرد، در تو ديدم.
گويى او مرتضى عزيز مرا توصيف مى‌کرد.
در اين 40 شب تنهايي، هرگاه خواستم در راز و نياز، با دعا و نيايش – اين بالاترين دارايى بنده خدا که همان تنها راه ارتباط او با معبودش است ــ برايمان صبر وطاقت بخواهم؛ به ياد ايستادگى‌هايت در تنهايى سلول‌هاى انفرادى زندان قبل از انقلاب براى برپايى شعار مقدس استقلال، آزادي، جمهورى اسلامى‌افتادم. ياد جوانى خودم و آن ساعات پشت در کميته شهربانى و زندان اوين که در انتظار کوچک‌ترين خبرى از سلامتى تو مى‌ايستادم و به نوزادى که در دل داشتم توصيه صبر و بشارت آزادى پدرش را مى‌دادم و حال باور نمى‌کنم سى و چند سال بعد به اتهام عضويت در کميته‌اى با هدف انسان‌دوستانه حمايت از خانواده‌هاى زندانيان، دوباره طعم تلخ اسارتت را بچشم.قلم و بيان بسيار عاجز است شرح اين همه فداکارى را براى برپايى و تداوم شعار مقدس استقلال، آزادي، جمهورى اسلامي. مبارزات قبل از انقلاب، تحمل شکنجه‌ها، هراس‌ها، زندان‌هاى عديده و تلاش مستمر براى استقرار و استمرار جمهورى اسلامى ‌همراه با حفظ دستاوردهاى ارزشمند درخت تنومندى که با خون جوانان اين مرز و بوم آبيارى شده بود. چرا که تو همواره خود و همگان را مديون جوانان در خون خفته اين خطه مى‌دانستى و همواره در عرصه‌هاى بيشمار از هيچ تلاش و کوششى براى جلوگيرى از انحراف از مسير اصلى شعار استقلال، آزادي، جمهورى اسلامى‌ فرو گذار نکردي.
در دعاها و راز و نيازهاى شبانه، براى تو موفقيت و اجر و پاداش در راه دشوار آزادى و براى خودم، صبر و تحمل طلب کرده ام.آرى همانطور که در جواب دلتنگى‌هايم گفتي: «اين نيز آزمايش الهى است».«واذ ابتلى ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن» سوره بقره آيه 124
مفسرين قرآن در تفسير اين آيه مى‌فرمايند که انسان در ابتلا و آزمايش ساخته و پرداخته مى‌شود و اگر در بوته اين ابتلا قرار نگيرد انسان وارسته و آزاده نخواهد شد.يکى از دوستانت مى‌گفت اميدوارم آقاى الويرى همچون ابراهيم نبى (ع) از اين آزمايش الهى نيز سر بلند بيرون آيد.يقين مى‌دانم که نهايت و عاقبت تو بنده مومن صالح ، همان جزا و پاداش الهى است.«اولئک يجزون الغرفه بما صبروا و يلقون فيها تحيه و سلاما» سوره فرقان آيه 75که بى‌شک جايگاه تو، آن غرفه بلند و رفيعى است که به دليل صبر و مقاومت، در ايمان و عمل صالح در زندگى دنيا از نوجوانى خويش آن را اثبات کرده‌اي؛ که صبر تو در برابر سختى‌ها سزاوار چنين مقام و مرتبه‌اى‌است و در آنجا فرشتگان الهى با خوشامدگويى برايت آرزوى زندگى بلند مرتبه و جاودان خواهند داشت.دوشنبه که پس از سى و چند روز ديدمت شيفته سيماى نورانى پر از ايمانت شدم. همانطور که انتظار مى‌رفت
با لبخند هميشگى و با انرژى مثبت که از مومنان راه ايزد انتظار مى‌رود از همه خانواده استقبال و آنها را به صبر و تحمل و آرامش بيشتر دعوت کردي.
«والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين و اجعلنا للمتقين اماما»
من نيز دل آشفته و بيقرارم را به صبر و آرامش مى‌خوانم تا همچون گذشته بتوانم همراه و همرزم و دوشادوش تو به توصيه‌هايت عمل کنم.
معصومه خوش‌صولتان

هیچ نظری موجود نیست: