۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

هاشم آقاجری:جنبش سبز فاز تکاملی حرکت مردم در بهمن ۵۷


از دید بسیاری نام هاشم آقاجری با "پروتستانیزم اسلامی" عجین شده است. وی به خاطر سخنانی انتقادی در سال 81 به اعدام محکوم شد. بسیاری معتقدند انتقادات وی از شیوه حکمرانی رهبری بی پروا و علنی است. آقای آقاجری در تازه ترین سخنان خود جنبش سبز ایران را جنبشی مسالمت آمیز خواند که قطعا پیروز خواهد شد".

حکم اعدامی که "ننگین" بود
سید هاشم آقاجری استاد دانشگاه تربیت مدرس، و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در پی یک سخنرانی در همدان که در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۱ به مناسبت سالگرد درگذشت علی شریعتی درباره "پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی" صورت گرفته بود به اتهام توهین به اسلام و مقدسات مسلمانان دستگیر و در آبان ماه همان سال به اعدام محکوم شد. آقاجری که یک پای خود را نیز در جنگ تحمیلی از دست داده است ، تحت فضا سازی های رسانه ای جریانات تندرو و درخواست مصباح یزدی برای صدور حکم اعلام برای وی، دستگیر و در دادگاه همدان محاکمه و محکوم به اعدام شد. اما دیوان عالی کشور به دلیل ایرادات وارده به روند رسیدگی قضایی، این پرونده را مجددا به دادگاه همدان بازگرداند. دادگاه مجددا رای قبلی خود را تایید نمود و بار دیگر دیوان عالی نیز به دلیل بی توجهی صورت گرفته به ایرادات وارده رسیدگی به پرونده را به دادگستری تهران محول کرد.
سرانجام پس از اعتراضات گسترده دانشجویان و دانشگاهیان در سراسر ایران که به تعطیلی بسیاری از کلاس های درس منجر شد ، انتقاد محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران و سخنان تند مهدی کروبی رئیس مجلس ششم و اشاره به این موضوع که "به عنوان یک روحانی و به سخنگویی عده ای از مراجع که با آنها تماس گرفتم ، از این حکم ننگین ، ابزار انزجار و تنفر می کنیم". واکنش و بیانیه آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضاییه مبنی بر اینکه اتهام مذکور از لحاظ فقهی از موارد ارتداد نیست را به دنبال داشت. پس از این اتفاقات بود که در حکم وی تخفیف داده شد و به سه سال زندان، دوسال تبعید و نیز پنج سال ممنوعیت از تدریس محکوم گردید.
سلطانیسم معاویه و فاجعه عاشورا
اما بار دیگر زمانی نام هاشم آقاجری در رسانه ها شنیده شد که سایت های حامی دولت احمدی نژاد سعی نمودند اینبار نیز سخنان وی را وارونه جلوه بدهند. سخنانی که در نقد طاغوت و به مناسب شب های قدر بهمن 1387 در خانه عبدالله نوری بیان شده بود. هاشم آقاجری با روایت واقعه عاشورا و شیوه حکومتداری معاویه ، رسانه های حامی حکومت را به شدت آشفته و عصبانی نمود.
هاشم آقاجری با توصیف مشخصات "عزاداران بی معرفت" واقعه عاشورا تصریح کرد:"در زمانه‌‏ای هستیم که از یک سو در درون، کسانی به نام دفاع از حسین(ع) در ردای سخنگویان رسمی دین و به نمایندگی از پیامبر و رهبران پاک می‌‏کوشند که لباس زور بر اندام دین بپوشانند و در سخن و عمل اسلام را چون پوستینی وارونه به پیش چشم خلایق می‌‏کشند و از سوی دیگر مخالفان و دشمنان که اساسا انگیزه‌‏های سیاسی دارند، می‌‏کوشند چهره زشت و کریهی از پیامبر(ص) و امامان ما ترسیم کنند، هر چند این دو جماعت در مقاصد و اهداف با یکدیگر متفاوتند اما با یک مقدمه یکسان آغاز می‌‏کنند".وی سپس با اشاره به شیوه حکمرانی معاویه جایگزینی ساختار سلطانی به جای خلافت افزود:"اساس ساختار سلطانی بر جهل و ترس مردم بود که ترس را با سرکوب، بگیر و ببند، شکنجه و زندان و جهل را با آگاهی کاذب و وارونه در مساجد، بالای منبرها توسط امام جماعات ایجاد می‌‏کرد. تفتیش عقاید و شکنجه منتقدین و مخالفین در دوره معاویه ایجاد شد، هر کس عقیده مخالف داشت بدون اینکه کاری هم کرده باشد، سر و کارش با زندان و شکنجه بود. در زمان معاویه اعتراض به خلیفه کفر به اسلام محسوب می‌‏شد و افراد را به عنوان کافر سر می‌‏بریدند، سیاست سرکوب چنان گسترده بود که نه تنها چهره‌‏های سیاسی بلکه شعرا هم مصون نبودند".
گفتن از "آزادی" در هفتمین سالگرد صدور اعدام
هاشم آقاجری در 18 آبان ماه 1388 در هفتمین سالگرد صدور حکم اعدام برای وی ، به میان دانشجویان رفت تا درباره "آزادی بیان" سخن بگوید. آقاجری اینگونه سخنان خود را آغاز نمود: "مردم ما در طول 150 سال گذشته همواره به دنبال دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت بودند. چرا که این سه خواسته در واقع مکمل یکدیگر هستند. البته واقعیت های اجتماعی ما سبب شد که مردم به دنبال نفی استبداد و به دست آوردن آزادی باشند. ملت ما در نفی سلطه به دنبال استقلال و نفی مناسبات سلطه بود. همچنین واقعیت های تبعیض آمیزی در جامعه وجود داشت که مردم را در دستیابی به عدالت ثابت قدم می کرد".وی تصریح کرد: " استقلال ، آزادی و عدالت سه آرمانی هستند که هیچیک بدون دیگری معنا و مفهومی ندارد. ویژگی این سه خواسته این است که اگر از زوایه هر یک از آنها نگاه کنیم دو وجه دیگر را خواهیم دید. حرکت مردم در مشروطه نیز با عدالتخواهی آغاز شد که به تاسیس عدالتخانه منجر شد. از این رو امروز ایدئولوژی رسمی حکومت و قدرت، تمام اعمال خود را زیر عنوان عدالت توجیه می کند".
آقاجری افزود: "نمی توان از عدالت حرف زد اما دستگاه قضایی مستقلی نداشت. دستگاه قضایی وابسته، ریشخند به عدالت است. وقتی مملکتی به سرنوشت خود مسلط نباشد و سرنوشتش در زرگنده(سفارت سابق روسیه) تعیین شود، به معنای عدم وجود عدالت است. از این رو نمی توان زیر عنوان یک مفهوم دیگر، خواسته های ملت را زیر پا گذاشت و نادیده گرفت".وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت: "در طول پنج ماه گذشته هربار مردم ما برای دستیابی به حقوق خود به خیابان آمدند جوابشان خشونت بود. در این خشونت ورزی و سرکوب قهری حق مردم هم هیچ حریمی را رعایت نکردند. گاهی چیزهایی می شنویم که از زنده بودن خود شرم می کنیم. شرممان می آید که با دختران و پسران ما در کهریزک، شاهپور، اوین و... چنان برخوردهایی صورت می گیرد".آقاجری با اشاره به اینکه "وقتی در خیابان ها شاهد برخوردهایی چنان خشن هستیم می توان حدس زد که در پشت دیوارها چه بلایی بر سر آنها می آورند" افزود: "عدالت اگر عدالت باشد باید پاسدار آزادی باشد. به راه انداختن جنگ عدالت دروغ است. عدالت به هیچ وجه در برابر آزادی قرار ندارد. در برابر عدالت تنها قدرت قرار می گیرد. از این رو هر کجا که به آزادی حمله شد شک نکنیم که تز حاکمیت نادیده گرفتن عدالت است".
جنبش بدون خشونت سبز و بیماری روانی حاکمان مستبد
آقای آقاجری در بخشی دیگر از سخنانش در دانشگاه تهران با اشاره به اعتراضات گسترده و مسالمت آمیز مردم در چند ماه اخیر گفت: " به نظر من این جنبش فاز تکاملی حرکتی است که مردم ایران در بهمن 1357 انجام دادند. اکنون ما به تجربه دریافته ایم که به صرف جابجایی قدرت و عوض شدن آدم ها مسائل تاریخی ما حل نخواهد شد. بلکه باید آرمان ها را در عرصه واقعی پاسداشت. باید دانست که میان وسیله و هدف پیوند ناگسستنی وجود دارد و خشونت ورزان پس از پیروزی، خشونت را بر علیه دوستان خود نیز بکار خواهند برد".این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه "قدرتمداران واقعیت ها را نمی بینند و از سرنوشت دیگر مستبدین درس نمی آموزند" تصریح کرد: "من گاهی در اخلاق و رفتار برخی اصحاب قدرت نشانه های بیماری روانی پارانوئیدی می بینم. آنها فکر می کنند که همه چیز از خارج هدایت می شود. شاه هم همینطور بود و واقعیت ها را به همین دلیل ندید." آقای آقاجری با تقسیم مخالفان جنبش سبز به دو گروه واقع گرا و متوهم افزود: "از نظر متوهم ها این یک "فتنه" با ریشه خارجی است. اما مخالفین واقع گرا می گویند باید این "بحران" را رفع کنیم. این سبب ریزش ها و شکاف هایی حتی در میان صفوف آنها شده است که هر روزه در مطبوعات شاهدیم. طرفداران تز فتنه به دنبال راه حل هایی مثل سرکوب و زندان هستند. طرح انقلاب مخملی هم از سوی همین عده مطرح شده است".این استاد دانشگاه با تاکید بر اشتباه بودن تز فتنه در مورد انتخابات گفت: "سرکوب، زندان، اتهام انقلاب مخملی و... چه نتایجی در بر داشت. اگر فتنه از خارج هدایت می شد به راحتی می توانستند از بین ببرند. اما نتوانستند از این رو هر چه طرفداران تز فتنه با شدت عمل بیشتری برخورد کنند جنبش سبز هم رادیکال تر خواهد شد. نشانه آن هم رادیکال تر شدن شعار ها از 25 خرداد تا 13 آبان است."وی در پایان به حاکمان سیاسی هشدار داد از برخورد خشونت بار با معترضین پرهیز کنند زیرا این برخودها تنها فضا را رادیکال تر خواهد نمود و جنبش را از فاز اصلاحی به فاز انقلابی سوق خواهد داد:" جنبش ممکن است به این نتیجه برسد که دیگر هیچ چاره ای وجود ندارد و امیدی هم [به اصلاحات بنیادی] نیست. از این رو از آن عبور می کند و این تابع خواست کسی نیست. بلکه پروسه ای ضروری اتفاق می افتد که بسیاری از افراد هم در این پروسه ایزوله می شوند"

هیچ نظری موجود نیست: