۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

تریبون نمازجمعه در محاصره کودتاگران، حذف ائمه جمعه مردمی ادامه دارد

نماز جمعه به عنوان یکی از مناسک دینی جمعی مسلمانان در کشورهای اسلامی است که هر جمعه در مساجد و اماکنی خاص برگزار می‌شود. این فریضه دینی گرچه سال‌ها پیش از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران، یعنی از سال ۱۳۱۴ به تصمیم برخی علما از جمله سیدمحمدتقی غضنفری خوانساری مورد توجه قرار گرفته بود اما در ایران پس از انقلاب و از همان سال‌های نخست مورد توجه رهبران انقلابی حکومت نوپای جمهوری اسلامی قرار گرفت. یکی از اهداف اصلی برگزاری نمازجمعه در سال‌های نخستین انقلاب علاوه بر اهمیت آن به عنوان یک فریضه دینی، مستحکم ساختن پایه‌های قدرت و مشروعیت نظام برآمده از دل انقلاب ۵۷ بود و به همین دلیل حضور هر چه گسترده‌تر مردم، مایه مباهات حکومتگران به حساب می‌آمد. پس از تهران، طرح برگزاری نمازجمعه به صورت مرتب و هفتگی در شهرهای بزرگ سراسر ایران به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی حکومت در دستور کار قرار گرفت و از سال ۱۳۵۹ تقریبا در همه شهرهای بزرگ نمازجمعه به صورت هفتگی برگزار می‌شد. به عنوان مثال، اولین نماز جمعه در مشهد مقدس در سال 1359 یعنی حدود 10 ماه بعد از تهران اقامه شد. اقامه اولین نماز جمعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران نیز در پنجم مردادماه سال ۱۳۵۸ برگزار شد. این نماز جمعه همزمان با ماه مبارک رمضان و به رهبری مرحوم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در دانشگاه تهران برگزار گردید.

مردمی بودن، ویژگی اصلی ائمه جمعه سال‌های نخستین پس از انقلاب:
آیت‌الله سید محمود طالقانی با حکم امام خمینی به عنوان اولین امام جمعه ایران منصوب شد. وی یک روحانی روشنفکر به لحاظ دینی و محبوب و معتمد به لحاظ اجتماعی در میان اقشار مختلف جامعه به حساب می‌آمد. نمازجمعه بر پا شده به رهبری آیت‌الله طالقانی به یکی از تاریخی‌ترین نمازجمعه‌های تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد و میلیون‌ها نفر از مناطق مختلف تهران در آن نمازجمعه شرکت کردند. به طور کلی در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی، معمولا ائمه جمعه شهرهای مختلف از میان رهبران دینی پذیرفته شده در میان اکثریت مردم آن شهر و معتمدین انان انتخاب می‌شدند فلذا اقبال عمومی گسترده‌ای نسبت به آنان در میان عوام و خواص وجود داشت. به دیگر معنا ائمه جمعه و به طور کلی نماز جمعه در دهه نخست انقلاب بیشتر روحانیونی مردمی و فراجناحی به حساب می‌آمدند و شرکت در نمازجمعه بیش از آنکه کنشی سیاسی قلمداد شود، به جای آوردن وظیفه‌ای دینی محسوب می‌شد. شاید به این دلیل که جناح‌بندی‌های سیاسی در دهه نخست انقلاب به اندازه دو دهه بعدی صریح و شفاف نبود که مردم را به تصمیم‌گیری در مورد شرکت یا عدم شرکت در نمازجمعه به عنوان یک کنش سیاسی به نفع جناحی خاص وادار کند.
دهه دوم انقلاب و مصادره تریبون نمازجمعه به نفع جناح سیاسی محافظه‌کار:
با درگذشت بنیانگذار انقلاب اسلامی، کم کم صف‌آرایی جناح‌های سیاسی به دلیل حمایت‌های پی‌در‌پی رهبر جدید، از جناحی خاص آشکارتر از سابق شد و رفته رفته تریبون‌های نمازجمعه توسط روحانیون وابسته به جناح مورد تایید رهبری مصادره شد. این مصادره، به معنای تبلیغ یک گفتمان سیاسی خاص از تریبونی بود که پیش از این قرار بود در باب لزوم وحدت ملی واستقلال وطنی در کنار خطبه‌های دینی و اخلاقی سخن به میان آورد. هر چه بیشتر از دهه نخست انقلاب فاصله بیشتر شد، موضع‌گیری‌های سیاسی ائمه جمعه به نفع جناح حاکم نیز افزون‌تر و آشکارتر شد و کار به جایی رسید که با برگزیده شدن کسانی چون احمد جنتی وسید احمد خاتمی از روحانیون افراطی وابسته به اقتدارگرایان عرصه بر ائمه جمعه معتدل، مردمی و میانه‌رو تنگ‌تر شد. نمازجمعه تبدیل به محملی برای تهدیدهای مکرر جناح اصلاح‌طلب، مرتد و کافر خواندن دگراندیشان و توجیه قتل‌های زنجیره‌ای و تضعیف دولت اصلاحات در سالهای ۷۶ تا ۸۴ و بازتولید ادبیاتی خشن و آلوده به توهم توطئه در مورد کشورهای غربی شد. پس از دوران اصلاحات نیز ائمه جمعه با حمایت صریح و اشکار از دولت بی‌کفایت احمدی‌نژاد بود که ارادت و اطاعت خود را نسبت به اوامر ولی‌امرشان نشان دادند. به طور کلی، در دهه دوم و سوم انقلاب، نمازجمعه رفته رفته رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و در گزینش‌های ادارات، شرکت یا عدم شرکت در آن به عنوان امتیازی مثبت یا منفی برای متقاضیان مشاغل دولتی عنوان شد.
حضور رهبر برای اولین بار در مقام امام جمعه:
یکی دیگر از ویژگی‌های نمازجمعه در دو دهه اخیر، حضور رهبر ایران، سیدعلی خامنه‌ای، پشت تریبون نمازجمعه به عنوان امام جمعه بود. پیش از این امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی، هیچ‌گاه پشت تریبون نمازجمعه قرار نگرفته بود. خامنه‌ای در جایی خود را رهبر ایستاده نظام و امام خمینی را به دلیل کهولت سن رهبر نشسته نظام توصیف کرده بود. خامنه‌ای رهبری است که بر خلاف امام خمینی علاقه دارد در جزئیات امور وارد شود و خود را در عرصه‌های مختلف فعال نشان دهد. او در نمازجمعه به عنوان یک ایدئولوگ سیاسی نظام بارها حضور یافته است و به بهانه ایراد خطبه‌های نمازجمعه به تببین سیاست‌های مورد تایید خود و بایدها و نبایدهایی که جناحین سیاسی باید مدنظر قرار دهند اشاره کرده است.تازه‌ترین سند این مدعا، نمازجمعه تاریخی رهبر دربیست و نهم خرداد ۸۸، چند روز پس از کودتای احمدی‌نژاد و سپاه بر علیه رای میلیون‌ها ایرانی است. خامنه‌ای در خطبه‌های آن نمازجمعه مشهور، حمایت صریح و شفاف خود از سیاست‌های یک جناح‌ خاص، یعنی محمود احمدی‌نژاد، را اعلام کرد و گفت: «مواضع من به مواضع آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است». وی همچنین از نامزدهای اصلاح‌طلب و معترضین به نتایج انتخابات خواست به اعتراضات خود پایان دهند و الا عواقب آن به گردن کسانی خواهد بود که مردم را به خیابان‌ها کشانده‌اند. او این خطبه‌های سرشار از داوری سیاسی را «در حکم بخشی از نماز واجب» توصیف کرد. یک روز پس از آن خطبه‌ها یعنی روز سی‌ام خرداد، به شنبه سیاه و خونین معروف شد و بسیجیان با الهام از سخنان رهبر رسما به روی مردم آتش گشودند وعده‌ای از هم‌وطنانمان در حوادث آن روز به شهادت رسیدند.
شنیده شدن صدای ملت از تریبون نمازجمعه پس از نزدیک به سی سال:
و اما پس از خطبه‌های ۲۹ خرداد، نوبت به هاشمی رفسنجانی و خطبه‌های تاریخی‌اش رسید. نمازجمعه‌ای که پس از دو دهه فاصله گرفتن اقشار و اصناف مختلف از نمازجمعه به دلایل سیاسی، مجددا عرصه حضور میلیون‌ها نفر تهرانی شد. سجاده سبز در بازار تهران کمیاب شد و میلیون‌ها تهرانی سبزپوش به همراهی رهبرانشان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی به صفوف نمازجمعه پیوستند. هاشمی رفسنجانی در نقش امام جمعه‌ای مردمی، در خطبه‌های نماز جمعه، ضمن محکوم کردن خشونت‌های صورت گرفته علیه مردم و کودتا علیه رای ملت ، نتیجه انتخابات را تجسم عینی عقیده مردم ندانست و تصریح کرد: «ای کاش همان شرایط حاکم در روزهای انتخابات تا امروز ادامه می‌یافت و ما امروز در سربلندترین شرایط را می‌توانستیم در دنیا داشته باشیم و نتیجه انتخابات هر چه می‌خواست باشد، ولی آن جور که می‌خواستیم، نشد.» آن نمازجمعه مردمی البته از سوی کودتاگران تحمل نشد و به خشونت کشیده شد. یک نفر در درگیری‌های حاشیه این نمازجمعه به شهادت رسید و ماموران دولت کودتا، حجاب از سر فعالان سیاسی زن کشیدند و لباس از تن آنان دریدند و به زندانشان افکندند.
دین و باورهای دینی مردم، قربانی اصلی مصادره سیاسی نمازجمعه:
پس از آن نمازجمعه تا به امروز، بیش از چهارماه از آخرین حضور هاشمی پشت تریبون نمازجمعه می‌گذرد و او تا کنون بارها به خاطر فشارها و تهدیدهای کودتاگران از حضور مجدد در نمازجمعه صرف نظر کرده است. احمد خاتمی، امام جمعه افراطی و تندروی تهران، احمد جنتی، روحانی حامی دولت کودتا و سیدعلی خامنه‌ای رهبری که صراحتا حمایت خود را از احمدی ‌نژاد و مواضع وی پیش از این اعلام کرده بود و مهر تایید بر حکم ریاست جمهوری وی زد امامان فعلی نمازجمعه تهرانند و چهره‌های معتدل تری چون هاشمی رفسنجانی ــ که از او به عنوان ریش‌سفید نظام یاد کرده‌اند ــ از قرار گرفتن پشت این تریبون منع شده‌اند و این نگرانی درباره مصادره یک فریضه مذهبی با اهداف سیاسی در مورد نمازجمعه همچنان پس از گذشت سه دهه از انقلاب بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. پیوستن رهبر به خط جناح مقابل و اعلام این موضع‌گیری‌های سیاسی از تریبون نمازجمعه، این عرصه را رسما را به میدان جنگ بر سر قدرت سیاسی بدل نموده است. این اتفاق زنگ خطری جدیست برای کسانی که دغدغه دین و دفاع اخلاقی از آن را دارند. مصادره یک فریضه دینی به نفع یک جناح سیاسی حاکم در جهت کسب مشروعیت از دست رفته توصیفی است که می‌توان از وضعیت فعلی نماز جمعه در ایران کرد. وضعیتی که در آن بیشترین و سنگین‌ترین ضربه بر دین و باورهای دینی مردم وارد می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست: