در حالی که خانواده فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی امروز آماده ملاقات با عزیز دربندشان بودند، بازجوی او طی تماس تلفنی با خانواده این فعال سیاسی به آنها اعلام کرد که حق ملاقات آنا به دلیل سخنانی که در دیدار با میرحسین موسوی از قول عرب سرخی نقل کرده اند، لغو شده است. ساجده و فاطمه عرب سرخی، دختر این عضو ارشد سازمان مجاهدین طی یادداشتی شرح این ماجرا را توضیح داده است:
جمهوری اسلامی ، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد
قابل توجه رسانه های زنده ای که هنوز ته رمقی برای اطلاع رسانی دارند. آنها که هنوز هستند و جرات و جسارت آن را دارند که از زنده ترین آدم های این سرزمین خبر بگیرند و به اطلاع مردم بزرگ کشورمان برسانند.خواهشمند است دیگر هیچ خبری از خانواده سربلند و سرافراز شهیدان عرب سرخی و بزرگمرد آزاده اش کار نکنید. ما داشتیم آماده میشدیم تا به ملاقات پدر برویم. همه چیز آماده بود. دانه های سرخ انار داشت دانه میشد و پرتقال ها شسته و مهیا منتظر بودند، که "برادر سیدحسین" زنگ زد و خبر داد: "قرار ملاقات شما امروز لغو است. چرا در حضور میرحسین موسوی از قول آقای عرب سرخی گفته اید اگر او امروز کشته شود همنشین برادران شهیدش میشود؟!"مادر خنده ای کرد و به ما گفت "عجب! ما را به خاطر کار شدن خبر حضور سبزش توسط خبرنگاران میترسانند؟ قرار ملاقات در اختیار آنهاست، اگر می خواهند و تنها ابزارشان است، بگذار لغوش کنند. همسرم را، پدر فرزندانم را از ما گرفته اند، فکر میکنند این اهمیت کمتری از ملاقات با او دارد؟ میگویند نباید حرف زد؟ فکر میکنم آنها یک چیز بزرگ را فراموش کرده اند. پدر فرزندان من امروز به خاطر حرف زدن دربند است. ظاهرا ما نباید حرف بزنیم و دیده شویم."رسانه های محترم! نباید به چشم آید که ما مسلمانیم و از خانواده شهدا و انقلاب و جنگ. باید در سکوت خود دست و پا بزنیم تا چند دقیقه ای از موهبت دیدار با پدر بهره مند شویم. همان پدری که با آرمانی به بزرگی انقلاب اسلامی و خمینی کبیر(ره) و به خاطر اعتلای خون هزاران هزار شهید، رنج چنین محرومیت بزرگی را به جان خریده است. چه خیال بی پایه ای، ما فرزندان فریادهای بلندآوازه ایم. ما فرزندان گامهای سبز این سرزمینیم. ما فرزندان سروهای استوار و سربه فلک کشیده ایم. پدر را نبینیم؟
چه باک!! مگر نفس ما گرمتر از نفس فرزندان عمویمان است که سالهاست پدرشان را ندیده اند. ما همواره پیش از پدر، با او و پس از او، خدای بزرگ را داریم که او را در چشم انداز نگاه خویش گذارده ایم و او چه بزرگوارانه حضور ما را باشکوه پذیراست. بی دغدغه، بی رنج، بی هراس!آقای بازجو! بهتر است به جای نگرانی از خبر سایت های فیلتر شده، نگران اراده ای باشید که در خیابانها جریان یافته است.آقای بازجو! واقعاً فکر میکنید ما نباید حرف بزنیم. به نظر شما مردم نیازی به حرف شنیدن و خط گرفتن دارند؟ امروز در خیابان نبودید؟ باید می بودید و مردم را می دیدید. شلیک هوائی بود، باتوم و گاز اشک آور بود، بوی آتش و آشغال سوخته در خیابانها غوغا میکرد. اما هیچکس نمیترسید. مردم "شعار یا حسین میرحسین" میدادند و پارچه های سبز خود را تکان میدادند. من ترسیدم و شیشه ماشین را بالا کشیدم، اما هزارها جوان و پیر، مرد و زن، گروه گروه در خیابان شعار میدادند. باید بودید و می دیدید.امروز خیابان "طالقانی" امتدادی داشت به بلندای "مطهری"، "بهشتی"، "انقلاب" و "آزادی"، و از حلقوم همه خیابانها فریاد "جمهوری اسلامی" به گوش میرسید.آقای بازجو! چه خیالی در سر دارید؟ پدر من امروز از همیشه ی زندگیش روشن تر دیده میشود. حتی روشن تر از کار بزرگ خبرنگارانی که شما را ناراحت کردند. روشن تر از خبر واقعی آنان که زینت بخش صفحه اول رسانه ها بود.
لا یُحِبّ اللهُ الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَولِ الّا مَن ظُلِمَ وَ کانَ اللهُ سمیعاً علیماً
"خدا دوست نمیدارد که کسی به گفتار بد (به عیب خلق) صدا بلند کند مگر آنکه ظلمی به او رسیده
باشد، همانا که خدا شنوا و داناست." سوره نساء آیه 148
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر